فضائل اهل بیت علیهم السلام
فضائل امیرالمومنین علیهم السلام
فضائل امیرالمومنین علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امیرالمومنین علیہ السلام
بحرانى رحمه الله در تفسیر برهان از بُرسى رحمه الله نقل مى کند که روایت شده:
وقتى هارون به برادرش موسى ملحق شد، روزى بر فرعون وارد شدند و از او در دل آنها ترسى پیدا شد، ناگهان اسب سوارى را پیشاپیش خود مشاهده کردند که لباسى از طلا پوشیده و در دست شمشیرى از طلا داشت - وفرعون طلا را خیلى دوست مى داشت - اسبسوار رو به فرعون کرد و فرمود: جواب این دو نفر را بده و گرنه تو را خواهم کشت.
فرعون از مشاهده این صحنه ناراحت و پریشان شد و گفت: این کار را فردا انجام خواهم داد، و هنگامى که آنها خارج شدند دربانها را خواند و آنها را بازخواست کرد، از کیفر عمل ترسانید و به ایشان گفت: چگونه این اسب سوار بدون اجازه بر من وارد شد ؟ آنها به عزّت فرعون قسم یاد کردند که جز آن دو نفر کسى داخل نشد.
اسب سوار مثال على علیه السلام بود (وجود آن حضرت در قالبى مثالى بود) که خداوند پیامبرانش را در پنهانى به سبب او تأیید کرد و خاتم الأنبیاء را به طور آشکار(1) یارى نمود، او کلمه بزرگ پروردگار است که خدا او را به هرصورتى که خواست براى اولیاء خود ظاهر کرد و آنها را یارى نمود، و به آن کلمه خدا را خواندند، آنها را اجابت کرد و نجاتشان داد، و این آیه به آن قصّه اشاره دارد که فرمود: «وَنَجْعلُ لَکما سُلطاناً فَلایَصِلون إلَیْکما بِآیاتِنا»(2)؛ «با آیات و معجزاتى که به شما عطا کردیم براى شما دو نفر قدرتى قرار مى دهیم که هرگز دشمنان به شما دست نیابند».
ابن عبّاس مى گوید: آیت کبرى و نشانه بزرگ الهى که خدا براى آن دو بزرگوار قرار داد همان اسبسوار بود.(3)
پی نوشت :
1) سیّد نعمت اللَّه جزائرى رحمه الله در کتاب «الأنوار النعمانیّة: 30/1» از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم نقل کرده است که آن حضرت به امیر مؤمنان على علیه السلام فرمود: «یا علیّ إنّ اللَّه تعالى قال لی: یا محمّد، بعثت علیّاً مع الأنبیاء باطناً ومعک ظاهراً» ؛ «على جان ؛ خداوند تبارک و تعالى به من فرمود: اى محمّد ؛ على را با همه انبیاء به طور پنهانى و با تو به طور علنى و آشکار همراه نمودم».
2) سوره قصص، آیه 35.
3) مشارق انوار الیقین: 81، تفسیر برهان: 226/3 ح 2.
فضائل حضرت رباب علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
شدت علاقه امام حسین (ع) به حضرت رباب (س)
دو بیت شعر از امام حسین(ع) در باره سکینه و رباب نقل شده، و در برخی از منابع، بیتی دیگر نیز به آن افزوده شده است :
لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا
تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ
اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی
وَ لَیْسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ(1)
«به جان تو سوگند! من خانه ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند.
آنها را دوست دارم و تمامی دارایی ام را به پای آنها می ریزم و هیچ کس نباید در این باره با من سخنی بگوید.»
در نقلی از سکینه آمده است که امام حسن مجتبی(ع) در باره انتساب این شعر به امام حسین(ع) تأملی کرد و گویا تعجب کرده بود سپس، امام بیتی دیگر بر آن افزود:
وَ لَسْتُ لَهُمْ وَ اِنْ عَتَبُوا مُطیعا
حَیاتی اَوْ یُغَیِّبُنی الترابُ(2)
«حتی اگر کسانی در این باره به من اعتراض کنند، آنها را در زندگی و نیز وقتی مرا در خاک پنهان می کنند، پیروی نخواهم کرد.»
منابع :
1- مجله تراثنا، ش10، ص128 ـ الاغانی، ج16، ص136 ـ انساب الاشراف، ج1، ص195 ـ 196 ـ البدایه و النهایه، ج8، ص211 ـ المعارف، ص93، بیروت ـ الفصلو المهمة، ص183 ـ المجدی، ص92 ـ مقاتل الطالبین، ص94، بیروت ـ اعلام النساء المؤمنات. ص346. در برخی از نقلها به جای «تحلّ بها»، «تکون بها» آمده و در روایتی دیگر به جای آن «تُصیَّفُها».
2- الاغانی، ج16، ص140 ـ اعیان الشیعه، ج6، ص449 (طبع جدید) ـ تراثنا، ش10، ص128 ـ البدایه و النهایة، ص211، شرح الاخبار، الجزء الثالث عشر، ص14. در نقلی به جای «مطیعا»، «مضیعا» آمده و برخی دیگر به جای «یُغَیِّبُنی»، «یعلینی» ذکر شده است.
فضائل امام حسین علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام حسین علیه السلام
قطب الدین راوندى رحمه الله در کتاب «خرائج» از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که : شخصى خدمت امام حسین علیه السلام شرفیاب شد و عرض کرد :
حدّثنی بفضلکم الّذی جعل اللَّه لکم .
از فضائلى که خدا براى شما قرار داده حدیثى براى من بفرمائید .
امام علیه السلام فرمود : تو طاقت شنیدن و توان پذیرفتن آن را ندارى .
عرض کرد : اى فرزند رسول خدا ! حدیث را بفرمائید ، من آن را تحمّل مى کنم و مى پذیرم .
امام علیه السلام که اصرار او را دید حدیثى برایش بیان فرمود ، ولى هنوز گفتارش به پایان نرسیده بود موهاى سر و صورت آن شخص سفید شد و حدیث را فراموش کرد .
امام حسین علیه السلام فرمود : أدرکته رحمة اللَّه حیث نسی الحدیث.
رحمت خداوند شامل حال او شد که حدیث را فوراً فراموش کرد .(1)
پی نوشت :
1) الخرائج: 795/2 ح5 ، مختصر البصائر: 108، إثبات الهداة: 195/5 ح 30.
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام حسین علیه السلام
روایت اول
فضائل حضرت علی اکبر علیهم السلام
فضائل حضرت علی اکبر علیه السلام
گفته اند : "الفضل ما شهدت به الاعداء" فخر آن است که دشمن بگوید، حالا اگر بخواهی اولین فرزند امام حسین علیهالسلام را بهتر بشناسی کافی است از زبان معاویه علیه الهاویه بشنوی که در وصف او سخنسرایی میکند.
ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت کرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت کیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست. "اولی الناس بهذاالامرعلی بن الحسین بن علی جده رسول الله و ضیه شجاعه بنی هاشم و سخاه بنی امیه ورهو ثقیف" شایسته ترین افراد برای امر حکومت علی اکبر فرزند امام حسین علیهالسلام است که جدش رسول خدا(ص) است و در شجاعت بنی هاشم سخاوت بنی امیه و زیبایی قبیله ثقیف را در خود جمع کرده است .
منبع :
الارشاد، ص 458
فضائل امام حسین علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام سجاد علیه السلام
ابو على پسر شیخ طوسى قدّس سرّهما در کتاب «امالى» مى گوید :
روایت شده است که آن حضرت وقتى از راهى عبور مى کرد اگر پاره سنگى را در وسط راه مى دید ، از مرکب خود پیاده مى شد و آن را با دست مبارک خود کنار مى زد .(امالى طوسى : 673 ح 26 مجلس 36، بحار الأنوار: 74/46 ح 64.)
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام زین العابدین علیهم السلام
روایت دوم
فضائل حضرت زینب سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل حضرت زینب سلام الله علیها
عالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ
حضرت امام سیّدالسّاجدین (علیه السلام ) دربارهی عمّهاش فرمود:
اَنْتِ بِحَمْدِاللهِ عالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ وَ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَةٍ
تو به حمد خدا عالمی هستی که نیاز به معلّم و مفهّم نداشتهای.
بحار الأنوار ؛ ج 45 ، ص 164
فضائل امام جعفر صادق علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام جعفر صادق علیه السلام
کلینى رحمه الله در کتاب «کافى» مى گوید : امام صادق علیه السلام وارد حمّام شدند ، حمّامى عرض کرد : حمّام را براى شما خالى و خلوت کنم ؟
فرمود : لا حاجة لی فی ذلک، المؤمن أخفّ من ذلک .
احتیاجى به آن نیست ، مؤمن امرش سبکتر و آسانتر از اینها است .(الکافى: 503/6 ح 37، بحار الأنوار : 47/47 ح 69.)
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام جعفر صادق علیه السلام
روایت دوم
فضائل امام جواد علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام جواد علیه السلام
سیّد بن طاووس رحمه الله در کتاب «مهج الدعوات» از اُمّ عیسى دختر مأمون نقل کرده است که گفت: من زیاد بر شوهر خود یعنى حضرت محمّد بن على علیهما السلام غیرت مىورزیدم و مراقب او بودم، روزى بر پدرم مأمون وارد شدم در حالى که مست بود و نمى توانست درست بیندیشد .
به غلام خود گفت : شمشیر مرا بده، شمشیر را گرفت و سوار شد و گفت: بخدا قسم مى روم و او را مى کشم.
من چون این حالت را از او دیدم گفتم: «انّا للَّه وانّا إلیه راجعون»(1) چه به روزگار خود و شوهرم آوردم و از ناراحتى سیلى به صورت خود مى زدم و دنبال او به راه افتادم تا اینکه بر امام علیه السلام وارد شد، و دیدم که او را با شمشیرى پیاپى زد بطورى که او را قطعه قطعه کرد سپس از نزد او خارج شد ، من از پشت سرش گریختم، و آن شب را تا به صبح نخوابیدم، چون روز مقدارى بالا آمد به دیدار پدرم آمدم و به او گفتم: آیا مى دانى دیشب چه کردى؟ گفت: چه کردم؟
گفتم: فرزند حضرت رضا علیه السلام را کشتى! ناگاه چشمانش برقى زد و از وحشت زیاد از حال رفت و بیهوش گردید، و پس از مدّتى که به حال آمد به من گفت: واى بر تو ، چه مى گویى؟
گفتم: بلى بخدا قسم اى پدر ، تو دیشب بر او وارد شدى و پیوسته او را با شمشیر زدى تا او را کشتى، دوباره از شنیدن این خبر دچار اضطراب و نگرانى شد و گفت: یاسر خادم را حاضر کنید ، وقتى یاسر آمد به او نگاهى کرد و گفت: واى بر تو این حرفها چیست که دختر من مى گوید؟!
یاسر گفت: راست مى گوید، قصه همان است که او مى گوید، مأمون به سینه و صورت خود زد و گفت : «انّا للَّه و انّا إلیه راجعون» ، بخدا قسم هلاک و نابود شدیم، و کار ما به رسوایى کشید و تا قیامت ما را سرزنش خواهند کرد، بعد به یاسر گفت: برو راجع به این قضیّه تحقیق کن و فوراً خبر آن را برایم بیاور.
یاسر از نزد مأمون خارج شد و پس از مدّتى کوتاه برگشت و گفت: اى امیرالمؤمنین(!!) برایت بشارت آورده ام! از او پرسید چه خبرى آورده اى؟
گفت: نزد آن حضرت رفتم، دیدم نشسته و پیراهنى پوشیده و دندانهاى خود را مسواک مى کرد، بر او سلام کردم و گفتم: اى فرزند رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم دوست دارم این پیراهن خود را به من ببخشى تا در آن نماز بخوانم و به آن تبرّک بجویم، و من مقصودم این بود که بدن نازنین او را مشاهده کنم که آیا اثرى از شمشیرها بر آن مانده است یا نه؟ بخدا قسم بر بدنش اثرى از زخم شمشیر نبود و سفید بود مثل عاجى که مقدارى زردى به آن رسیده باشد.
مأمون با شنیدن این خبر گریه اى طولانى کرد و گفت: با دیدن این کرامت و شنیدن این معجزه عذرى دیگر براى ما باقى نماند و همانا این براى اوّلین و آخرین عبرت است .(2)
پی نوشت :
1) سوره بقره ، آیه 156 ، کلمه استرجاع است که هنگام شنیدن حادثه اى ناگوار یا خبر وفات کسى بر زبان جارى مى کنند و معنایش این است که همه ما از خدا هستیم و به سوى او مراجعت مى کنیم .
2) مهج الدعوات: 39 - 36، بحار الأنوار : 95/50 ح9، عیون المعجزات: 129 - 124، مدینة المعاجز: 359/7 ح 71، کشف الغمّة: 366/2 با کمى اختلاف . و براى این حدیث تتمّه اى است که از جهت اختصار مؤلّف رحمه الله آن را ذکر نکرده است .
منبع :
کتاب قطره از دریای فضائل امام جواد علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام جواد علیه السلام
روایت دوم
فضائل امام جواد علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام جواد علیه السلام
کلینى رحمه الله در کتاب «کافى» از یحیى صنعانى نقل کرده است که گفت:
در مکّه خدمت حضرت رضا علیه السلام رسیدم و دیدم که آن حضرت براى فرزندش امام جواد علیه السلام موز را پوست مى کند و به او مى خوراند . به ایشان عرض کردم: فدایت شوم ایشان آن نوزاد مبارک است ؟
فرمود : نعم ، یا یحیى هذا المولود الّذی لم یولد فی الإسلام مثله مولود أعظم برکة على شیعتنا منه .
بلى اى یحیى ، این نوزادى است که در اسلام بابرکت تر از او براى شیعیان فرزندى به دنیا نیامده است.
الکافى : 360/6، بحار الأنوار : 35/50 ح 24.
فضائل امام جواد علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام جواد علیهم السلام
اربلى رحمه الله در کتاب «کشف الغمّة» از محمّد بن طلحه نقل کرده است: مأمون یکسال بعد از شهادت حضرت رضا علیه السلام به بغداد آمد، روزى به قصد شکار از شهر خارج شد و در مسیر راه از کوچه اى عبورش افتاد که بچه ها در آنجا بازى مى کردند و حضرت جواد علیه السلام با آنها ایستاده بود و در آن هنگام یازده سال بیشتر از عمر شریفش نگذشته بود.
بچّه ها با مشاهده مأمون همگى پراکنده شده و فرار کردند، ولى حضرت جواد علیه السلام از جاى خود حرکت نکرد. مأمون نزدیک آمد و نگاهى به آن حضرت نمود و گفت: اى پسر چرا به همراه بچّه ها فرار نکردى؟
امام علیه السلام فوراً جواب داد: اى امیرالمؤمنین (!!) راه تنگ نبود تا با رفتن خود آن را وسیع گردانم، و گناهى مرتکب نشده ام تا از عقوبت آن بترسم، و گمانم به تو نیکو است که کسى را بدون گناه ضرر نمى رسانى.
مأمون از آن سخنان شیوا و محکم او بسیار تعجّب کرد و عرض کرد: اسم تو چیست؟
فرمود: نام من محمّد است . عرض کرد: فرزند چه کسى هستى؟
فرمود: من فرزند على بن موسى الرضا هستم.
مأمون بر پدر آن حضرت درود و رحمت فرستاد ، و به سوى مقصد خود روانه شد ، چون از آبادى دور شد بازِ شکارى را بدنبال درّاجى(1) فرستاد، باز از دیدگان او براى مدّتى ناپدید گشت، و وقتى برگشت در منقارش ماهى کوچکى بود که هنوز آثار حیات در وجودش مشاهده مى شد، خلیفه از دیدن آن بسیار تعجب کرد، سپس آن را در دستش گرفت و از همان راهى که آمده بود برگشت .
چون به آن محلّ که حضرت جواد علیه السلام را ملاقات کرده بود رسید بچّه ها را دید که مثل سابق آنجا را ترک گفته و فرار نمودند ولى این بار هم آن حضرت از جاى خود حرکت نکرد و همانجا ایستاد، خلیفه نزدیک آمد و سؤال کرد: در دست من چیست؟
فرمود: یا أمیرالمؤمنین(!!) إنّ اللَّه خلق بمشیّته فی بحر قدرته سمکاً صغاراً تصیدها بزاة الملوک والخلفاء، فیختبرون بها سلالة أهل بیت النبوّة.
خداوند تبارک و تعالى به مشیّت خود در دریاى قدرتش ماهىهاى کوچکى را مى آفریند، و باز شکارى پادشاهان آن را صید مى کند و پادشاهان آن را در میان دست پنهان مى کنند تا فرزندان اهل بیت نبوّت را با این وسیله امتحان کنند .
چون مأمون این کلمات را از آن حضرت شنید تعجب کرد، و ضمن نگاه عمیقى که به او کرد گفت: براستى که فرزند امام رضا علیه السلام هستى، و احسان خود را به آن حضرت دو چندان کرد.(2)
پی نوشت :
1) درّاج: پرنده اى است شبیه کبک.
2) کشف الغمّة : 344/2 ، بحار الأنوار : 91/50 ح 6 .
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام جواد علیهم السلام
روایت اول
فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها
علىّ بن ابراهیم قمى قدس سره در تفسیر خود از امام باقر علیه افضل الصلاة والسلام در ذیل این آیه شریفه «إنَّها لإحْدَى الکُبَر × نَذیراً لِلْبَشَر»(1) «او یکى از بزرگترین آیات الهى است × و بیم دهنده آدمیان است» نقل کرده است که فرمود :
یعنی بها فاطمة علیها السلام .(2) مقصود فاطمه علیها السلام است .
مؤلّف رحمه الله گوید : لفظ بشر که در آیه ذکر شده شامل حضرت آدم علیه السلام و تمام نسل او تا روز قیامت مى باشد .
پی نوشت :
1) سوره مدّثّر ، آیه 35 و 36 .
2) تفسیر قمى: 396/2، بحار الأنوار : 331/24 ح 55، و23/43 ح 16، تفسیر برهان : 402/4 ح1.
فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها
فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها
شیخ طوسى قدس سره در کتاب «امالى» از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود :
إنّ اللَّه أمهر فاطمة ربع الدنیا، فربعها لها وأمهرها الجنّة والنار، تدخل أعداءها النار وتدخل أولیاءها الجنّة، وهی الصدّیقة الکبرى وعلى معرفتها دارت القرون الاُولى.(1)
خداوند تبارک و تعالى مهریّه و کابین حضرت زهرا علیها السلام را یک چهارم دنیا قرار داده است ، پس یک چهارم آن ملک حضرت زهرا علیها السلام است و نیز بهشت و جهنّم را مهریّه او قرار داده است ، و آن حضرت دشمنان خود را به جهنّم و دوستانش را به بهشت وارد مى کند ، و او بزرگترین راستگو است ، و شناخت او محور فکر گذشتگان بوده است .
مؤلّف رحمه الله گوید : امیرالمؤمنین علیه السلام جهاز(2) آن حضرت را در زیر عرش الهى مشاهده کرده است و عقد او را خداوند خوانده است .
پی نوشت :
1) امالى طوسى : 668 ح 6 مجلس 36، بحار الأنوار : 105/43 ح 18.
2) وسایل زندگى و اثاثیه اى را که عروس به خانه داماد مى برد جهاز عروسى گویند .
فضائل اهل بیت علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
اهل بیت علیهم السلام مکمل قرآن
قال مولانا ️الباقر️ علیه السلام:
فإنَّما عَلی النّاس أن یَقرؤوا القرآنَ کَما اُنزِل، فإذا احتاجوا إلی تَفسیرِهِ فالإهتِداءُ بِنا و اِلَینا یا عَمرو.
امام ️باقرعلیه السلام فرمودند:
ای عمرو, بر مردم لازم است قرآن را آنگونه که نازل شده بخوانند ، و چون نیاز به تفسیر آن داشتند، هدایت یافتن به ما و به سوی ما ️اهل البیت علیهم السلام️ است.
تفسیر فرات کوفی، /۹۱.
فضائل امام حسین علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام حسین علیه السلام
سیّد محمّد حسین نوه مجلسى رحمه الله در کتابش مى نویسد :
از وقایع سالهاى بعد از 90 هجرى اینستکه در مسیر یک رودخانه در شهر تستر سنگریزه اى یافت شد که بر آن کلماتى به خطّ سرخ رنگى نگاشته شده بود .
حاکم شهر آن را نزد سلطان سلیمان فرستاد و او آن را براى جدّم علّامه مجلسى قدس سره ارسال کرد ، ایشان به کنده کاران ماهر و صنعتگران باهوش آن سنگ را نشان داد تا همگى در نقش آن دقّت کنند ، و آنها بعد از بررسى گواهى دادند که این نقش ساخته دست بشر نیست بلکه طبیعى است و به قلم قدرت پروردگار در این سنگ ایجاد شده است .
کلماتى که بر آن نگاشته شده بود چنین بود :
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم لا إله إلّا اللَّه ، محمّد رسول اللَّه ، علیّ ولیّ اللَّه، قتل الإمام الشهید المظلوم الحسین بن الإمام علیّ بن أبی طالب علیهما السلام وکتب بدمه بإذن اللَّه وحوله على کلّ أرض وحصاة «وَسَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون»(1)» .
بنام خداوند بخشنده مهربان ، خدائى جز خداوند یکتا نیست ، محمّد فرستاده خدا است ، على ولىّ خداوند است ، امام شهید مظلوم حسین بن على علیهما السلام کشته شد ، و با خون مبارک او به قدرت پروردگار بر هر زمین و هر سنگریزه اى این آیه نوشته شد : «کسانى که به اهل بیت پیغمبر ظلم و ستم کردند به زودى خواهند فهمید که به چه کیفرگاهى بازگشت مى کنند» .
سپس سلطان دستور داد که براى آن یک جایگاه نقره اى درست کنند و آن را به گونه اى زینت دهند تا بر بازوى خود ببندد .
و مشابه این حکایت خبرى است که شیخ بهائى رحمه الله نقل کرده است :
در سرزمین کربلا درّ سرخ رنگى یافت شد که بر آن دو بیت زیر نوشته شده بود :
أنا درّ من السماء نثرونی
یوم تزویج والد السبطین
کنت أصفى من اللجین بیاضاً
صبغتنی دماء نحر الحسین علیه السلام(2)
من درّى هستم که در مراسم جشن ازدواج امیرالمؤمنین با حضرت زهرا علیهما السلام از آسمان بر سر مردمان پاشیده شدم .
من از نقره خام رنگم سفیدتر و باصفاتر بود ، خون گلوى امام حسین علیه السلام مرا اینگونه سرخ کرده است .
پی نوشت :
1) سوره شعراء آیه 227.
2) ریاض المدح والرثاء« تألیف شیخ سلیمان بلادى بحرانى: 221 ، فاطمة الزهراء علیها السلام بهجة قلب المصطفى صلى الله علیه وآله وسلم : 468.
فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها
طبرى رحمه الله در کتاب «دلائل الإمامه» در نامگذارى آن حضرت به «فاطمه علیها السلام» ، از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم نقل کرده است که فرمود :
لأنّها فطمت هی وشیعتها وذرّیّتها من النار.
زیرا او و شیعیان او و ذریّه اش را از آتش باز داشته و برکنار داشته اند .
دلائل الإمامة: 149 ح 60
فضائل امام صادق علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام صادق علیه السلام
ابو بصیر گوید :
یکى از اهالى شام نزد من آمده بود ، من امر ولایت و امامت را بر او عرضه نمودم، او نیز پذیرفت (و شیعه شد) .
روزى نزد او رفتم، او در حال مرگ بود، رو به من کرد و گفت: اى ابابصیر! من سخن تو را پذیرفتم ، اینک بهشت چه مىشود؟
عرض کردم: من از جانب مولایم امام صادق علیه السلام بهشت را بر تو ضامن هستم. پس از این گفت و گو او از دنیا رفت.
پس از آن، من خدمت مولایم امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم . حضرت پیش از آن که من سخن بگویم ، فرمود :
قد وفی لصاحبک بالجنّة .
بهشتى را که براى دوست خود ضمانت کرده بودى ، به او رسید.
بصائر الدرجات : 251 ح2 ، بحار الأنوار : 76/47 ح 44 .
کانال تلگرام ما
بسم الله الرحمن الرحیم
کانال فضائل اهل بیت علیهم السلام
با مدد مولا کانال فضائل اهل بیت علیهم السلام که مختص این وبلاگ است در تلگرام ساخته شد
منتظر حضور گرمتان هستیم ، امیدوارم مورد پسند محبین مولا قرار بگیرد .
لینک کانال :
http://telegram.me/fazael_ahlebeit
التماس دعا یاعلی مدد
فضائل امیرالمومنین علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امیرالمومنین علیهم السلام
بحرانى قدس سره در تفسیر برهان ذیل آیه شریفه «سَنَشُدّ عَضُدَک بِأخیکَ وَنَجْعَل لَکُما سُلْطاناً»(1) «بازوى تورا به برادرت قوى مى گردانیم و براى شما دو نفر حجّت و برهان و قدرت و توانائى قرار مى دهیم»، از انس نقل کرده است:
رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرستاده خود را به طرف گروهى فرستاد، آنها بر او دشمنى کردند و او را کشتند.
این خبر به آن حضرت رسید، این بار على علیه السلام را به سوى آنها فرستاد، آن حضرت جنگجویان آنها را کشت وباقى مانده آنها را اسیر کرد و وقتى که در برگشتن به نزدیک مدینه رسید پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم او را ملاقات کرد و دربرگرفت و صورتش را بوسید و فرمود:
بأبی أنت و اُمّی من شدّ اللَّه به عضدى کما شدّ عضد موسى بهارون.
پدر و مادرم فداى کسى که خدا بازوى مرا به سبب او قوى کرد، همان طور که بازوى موسى را به سبب هارون تقویت نمود.(2)
پی نوشت :
1) سوره قصص، آیه 35.
2) تفسیر برهان: 226/3 ح 1، به نقل از تأویل الآیات: 415/1 ح6، بحار الأنوار: 305/38 سطر 4 (با کمى اختلاف) به نقل از المناقب: 228/2.
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امیرالمومنان علیهم السلام
روایت دوم
فضائل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل پیامبر اکرم (ص)
در کتاب «عیون اخبار الرضا علیه السلام» از اباصلت هروى، از حضرت رضا علیه السلام و آن حضرت از پدرانش:، از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرده اند که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود:
خداوند برتر از من کسى را نیافریده، و گرامى تر از من نزد او کسى نیست.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: عرض کردم یا رسول اللَّه، شما برتر هستید یا جبرئیل؟
فرمود: یا علیّ؛ إنّ اللَّه تبارک وتعالى فضّل أنبیاءَه المرسلین على ملائکته المقرّبین، وفضّلنی على جمیع النبیّین والمرسلین، والفضل بعدی لک یا علیّ، وللأئمّة من بعدک، وإنّ الملائکة لخدّامنا وخدّام محبّینا.
اى على ؛ خداوند تبارک و تعالى پیامبران مرسل را بر فرشتگان مقرّب خود برترى داده است و مرا بر تمام پیغمبران و رسولان برترى داده است و بعد از من فضل و برترى براى توو امامان بعد از تو است و همانا فرشتگان خدمتگزار ما و دوستان ما هستند.
اى على، فرشتگانى که عرش باعظمت الهى را بر دوش گرفته اند و آنها که اطراف عرشند به حمد و ستایش پروردگار او را تسبیح مى کنند و براى آنها که ایمان به ولایت ما اهل بیت آورده اند از خدا آمرزش مى طلبند.
یا علیّ، لولا نحن ما خلق اللَّه آدم، ولا حوّاء، ولا الجنّة ولا النار، ولا السماء ولا الأرض.
اى على، اگر ما نبودیم خدا آدم و حوّا، بهشت و دوزخ، آسمان و زمین را نمى آفرید.
چگونه ما برتر از فرشتگان نباشیم در حالى که نسبت به معرفت پروردگار و تسبیح و تهلیل و تقدیس او از آنها پیشى گرفتیم، زیرا اوّل چیزى که خداوند آفرید ارواح ما بود، ما را به توحید و ستایش خود گویا نمود، سپس فرشتگان را آفرید، آنها وقتى ارواح ما را نور یگانه اى مشاهده کردند امر ما را بزرگ شمردند، ما تسبیح حق تعالى کردیم تا بدانند که ما خلقى هستیم که آفریده شده ایم و او منزّه از صفات ما است، به تسبیح ما فرشتگان تسبیح گفتند و او را از صفات ما پاک و منزّه دانستند.
و وقتى عظمت شأن ما را مشاهده کردند حق تعالى را تهلیل کردیم تا فرشتگان بدانند خدائى جز خداى بى همتا نیست و ما بندگان او هستیم و خدائى نیستیم که همراه با او یا بعد از او عبادت ما واجب باشد، پس فرشتگان «لا إله إلاّ اللَّه» گفتند، و وقتى بزرگى محلّ و موقعیّت ما را مشاهده کردند تکبیر گفتیم تا فرشتگان بدانند خداوند بزرگتر از آن است که کسى جز به سبب او به شأن و مقام بزرگى برسد.
و وقتى عزّت و قوّت ما را مشاهده کردند گفتیم: «لا حول ولا قوّة إلّا باللَّه» تا اینکه فرشتگان بدانند هیچ نیرو و قدرتى جز بسبب خداوند نیست. و وقتى نعمتى را که خدا بما داده و وجوب اطاعت ما را مشاهده کردند گفتیم: الحمد للَّه، تا فرشتگان بدانند حمد و ستایش به خاطر نعمتها سزاوار پروردگار متعال است، آنها هم گفتند : الحمد للَّه.
پس فرشتگان به سبب ما به شناخت توحید، تسبیح، تهلیل، تحمید و تمجید خداوند هدایت شدند.
ثمّ إنّ اللَّه تبارک وتعالى خلق آدم فأودعنا صلبه، وأمر الملائکة بالسجود له تعظیماً لنا وإکراماً،
سپس خداوند تبارک و تعالى آدم را آفرید و ما را در صلب او به ودیعه نهاد و آنگاه فرشتگان خود را دستور داد تا او را به خاطر تعظیم و بزرگداشت ما که در صلب او بودیم سجده کنند.
پس سجود آنها براى خداوند بخاطر عبادت و پرستش و براى آدم بخاطر اطاعت پروردگار و احترام او بود، زیراما در صلب او بودیم، پس چگونه ما برتر از فرشتگان نباشیم در حالی که همه آنها به آدم سجده(1) کردند.(2)
و بعضى از مدح کنندگان چه نیکو سروده اند:
تصاعدت فی مراقی العزّ رتبتهم فظنّ أنّهم للَّه أقران
فلاتقس فضلهم للأنبیاء أجل فإنّ سلمانهم بعد تصغیر سلیمان
رتبه ایشان در درجات عزّت و عظمت بالا رفت که گمان مى رفت براى خداوند اینها قرین باشند.
فضل و برترى آنها را با انبیاء قیاس نکن، همانا سلمانِ آنها را اگر کوچک کنى سلیمان مى شود.
پی نوشت :
1) علاّمه مجلسى رحمه الله تحقیقى درباره این سجود نموده و آن را توضیح داده است. به بحار الأنوار: 140/11مراجعه کنید.
2) عیون اخبار الرضا علیه السلام: 204/1 ح 22، کمال الدین: 254/1 ح 4، علل الشرایع: 5/1 ح 1، بحار الأنوار:335/26 ح 1 و 303/60 ح 16 (قسمتى از روایت)، تأویل الآیات: 876/2 ح 9، منتخب الأثر: 61 ح 1،إرشاد القلوب: 403.
منبع :
کتاب قطره ای دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
روایت دوم
دره ضیاع
بسم الله الرحمن الرحیم
دره ضیاع
در کتاب «فضائل» از عمر بن خطّاب نقل کرده است که گفت: در حضور رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در مسجد آن حضرت بودیم، نماز ظهر را به جماعت برپا داشت، سپس به محراب تکیه کرد، همانند ماه در نهایت درخشندگى و کمال بود و اصحاب در اطرافش جمع شده بودند، ناگهان نگاهى به آسمان نمود، و پس از مدّتى نگاهى به زمین کرد و سپس به کوه و دشت نظرى کرد و فرمود:
اى گروه مسلمین ؛ ساکت باشید خداوند شما را رحمت کند، بدانید در دوزخ درّه اى است که درّه ضیاع نامیده مى شود، در آن چاهى است و در آن چاه مارى است، جهنّم از آن درّه و درّه از آن چاه، و چاه از آن مار هر روز هفتاد مرتبه به خدا شکایت مى کند.
عرض کردند: اى رسول خدا ؛ این عذاب دو چندانى که قسمتى از آن از قسمت دیگرش گله مى کند براى چه کسى است ؟ فرمود:
هو لمن یأتی یوم القیامة وهو غیر ملتزم بولایة علیّ بن أبیطالب علیه السلام.
براى آنهائى که به صحنه قیامت در حالى که به ولایت على بن ابى طالب پایبند نبوده اند وارد شوند.
منابع :
الروضة: 9، بحار الأنوار: 250/39 ح 14.
فضائل امام کاظم علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام موسی بن جعفر علیه السلام
کلینى رحمه الله در کتاب «کافى» از حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام نقل کرده است که فرمود :
إنّ اللَّه غضب على الشیعة فخیّرنی نفسی أو هم ، فوقیتهم واللَّه بنفسی .(1)
همانا خداوند به خاطر گناه شیعه بر آنها غضب کرد و مرا مخیّر نمود که عقوبت را من از طرف آنها تحمّل کنم و یا خود آنها عقوبت شوند ، بخدا قسم من آن را به جان خود خریدم و شیعیان را حفظ کردم .
مؤلّف گوید : تأیید فرمایش حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام تفسیرى است که در ذیل این آیه شریفه «لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِک»(سوره فتح / آیه 2) «تا خداوند گناهانى را که از تو سر زده بیامرزد» فرموده اند :
مقصود از گناهانى که از تو سر زده ، گناهان امّت است .(2)
ائمّه طاهرین علیهم السلام بعضى از اعمال را بخاطر جبران کمبودها و کوتاهى هاى شیعیان از طرف آنها انجام داده اند .
و خدا خیر دهد به شاعرى که گفته است :
إذا ذرّ إکسیر المحبّة فوق ما
جناه استحال الذنب أیّ استحالة
وقتى غبار کیمیاى محبّت بر روى گناهى نشست ، تغییر حالت مى دهد و و بطور کامل دگرگون مى شود .
منابع :
1) الکافى : 260/1 ح5، مدینة المعاجز: 379/6 ح 124.
2) براى اطّلاع بیشتر به تفسیر برهان: 195/4 مراجعه کنید
فضائل امام محمد باقر علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام محمد باقر علیه السلام
پدرش امام سجّاد صلوات اللَّه علیه درباره اوصاف آن حضرت فرمود :
إنّه الإمام وأبو الأئمّة، معدن الحلم، وموضع العلم یبقره بقراً، واللَّه لهو أشبه الناس برسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم.
او امام و پدر امامان است ، معدن بردبارى و جایگاه علم و دانش است ، همانند دریائى که آب در آن موج مى زند علم و دانش در سینه اش موج مى زند ، و او آن را مى شکافد و نشر مى دهد ، بخدا قسم او شبیه ترین مردم به رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم است .
منابع :
کفایة الأثر: 31، بحار الأنوار : 388/36 ح3، منتخب الأثر: 248 ح3.
کرامات حضرت علی اصغر علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
کرامات حضرت علی اصغر علیه السلام
مرحوم آیت الله آخوند همدانی می فرمود: مرحوم مهاجرانی [میرزا حسن مهاجرانی همدانی، شاعر اهل بیت (علیهم السلام)] را در خواب دیدم در محل بسیار عالی و باغستان مفصلی به سر می برد و به من گفت: این مقام را حضرت علی اصغر(علیه السلام ) به من عنایت فرموده است.
ثارالله، حسین عندلیب، پاورقی ص 257.
فضائل امام حسن عسکری علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام حسن عسکری علیهم السلام
در تفسیر امام حسن عسکرى علیه السلام حدیثى وارد شده است که آن را ابو یعقوب یوسف بن یزیاد و على بن سیّار روایت کرده اند، این دو بزرگوار مى گویند:
شبى در خدمت امام عسکرى علیه السلام بودیم - در آن زمان حاکم آن سامان نسبت به امام علیه السلام تعظیم مى کرد و اطرافیان او نیز احترام مى نمودند - ناگهان حاکم شهر از آنجا عبورش افتاد و مردى دست بسته همراه او بود او امام علیه السلام را که در بالاى خانه قرار داشت و از بیرون مشاهده مى شد دید، همینکه چشمش به آن حضرت افتاد بخاطر احترام از مرکب پیاده شد .
امام عسکرى علیه السلام فرمود: به جاى خود برگرد، و او در حالى که تعظیم مى کرد به جاى خود یعنى روى مرکب برگشت و عرض کرد: اى فرزند رسول خدا این شخص را امشب کنار یک دکّان صرّافى گرفته ام به گمان اینکه مى خواسته راهى به دکان باز کند و از آن سرقت کند . همین که خواستم او را تازیانه بزنم - و این روش من است متّهمى را که دستگیر مى کنم پنجاه تازیانه مى زنم تا تنبیه او باشد و بعد از آن جرم بزرگترى مرتکب نشود - او به من گفت: از خدا بترس و کارى که باعث خشم خداوند مى شود انجام نده، من به راستى از شیعیان على بن ابى طالب و شیعه این امام بزرگوار پدر کسى که به امر خدا قیام مى کند مى باشم.
من از او دست برداشتم و گفتم: تو را نزد امام علیه السلام مى برم، اگر آن حضرت گفته ات را تصدیق کرد که از شیعیان او هستى تو را رها مى کنم، و اگر دروغ گفته بودى بعد از آنکه هزار تازیانه به تو مى زنم دست و پایت را قطع خواهم کرد، اکنون او را به حضور شما آورده ام، آیا او همان طور که ادّعا کرده است از شیعیان شما مى باشد؟
امام علیه السلام فرمود: پناه بر خدا مىبرم، این کجا از شیعیان على بن ابى طالب مى باشد؟ خدا او را در دست تو گرفتار کرده است بخاطر اینکه به خیال خود اعتقاد دارد که از شیعیان حضرت على علیه السلام است.
حاکم گفت: راحتم کردى، الآن پانصد ضربه به آن مى زنم و هیچ اعتراضى هم بر من نیست. و چون او را به فاصله زیادى از آنجا دور کرد دستور داد او را به رو بر زمین افکندند، دو جلاد را یکى در طرف راست و دیگرى در طرف چپ بر او گماشت و به آنها گفت: او را بزنید و بدرد آورید.
این دو نفر شلاقهاى خود را بطرف او پایین آوردند، ولى به او برخورد نکرد و هر چه مى زدند بر زمین مى خورد ، حاکم ناراحت شد و گفت: واى بر شما، زمین را مى زنید؟ به پشت و کمر این شخص بزنید، دوباره شروع به زدن کردند و پشت و کمر او را نشانه گرفتند ولى این بار دستهاى آنها خطا رفت و آندو به یکدیگر زدند و داد و فریاد آنها بلند شد.
حاکم به آنها گفت: واى بر شما، مگر شما دیوانه شده اید؟ چرا خودتان را مى زنید؟ این مردى که بر زمین افتاده بزنید گفتند: ما همین کار را مى کنیم و جز او را هدف نمى گیریم و نمى زنیم ولى دستهاى ما بی اختیار منحرف مى شود بطورى که ضربه ها بر خود ما وارد مى شود.
حاکم چهار نفر دیگر از مأموران خود را صدا زد و به این دو نفر اضافه کرد و گفت: او را احاطه کنید و تا مى توانید بزنید ، شش نفر دور او را گرفتند و شلّاقها را بالا بردند که او را بزنند ولى این بار شلاّق به حاکم اصابت کرد . او از مرکب پیاده شد و فریاد کرد: مرا کشتید خدا شما را بکشد، این چه کارى است که مى کنید؟ گفتند: ما غیر این شخص را نمى زنیم و نمى دانیم چرا چنین مى شود؟
حاکم با خود گفت: شاید اینها توطئه کرده اند، لذا چند نفر دیگر را مأمور کرد که این شخص را بزنند، ولى آنها هم حاکم را زدند بار دیگر گفت: واى بر شما چرا مرا مى زنید؟ گفتند: به خدا قسم ما جز این شخص را نمى زنیم .
حاکم گفت: سر و صورت مرا مجروح کردید، اگر مرا نمى زنید از کجا این جراحتها پیدا شد؟ گفتند : دست ما بشکند اگر تو را قصد کرده باشیم. مرد گرفتار به حاکم گفت: اى بنده خدا، آیا به این لطفى که به من مى شود و ضربات شلاّق از من دفع مى گردد هیچ توجّه نمى کنى و عبرت نمى گیرى؟ واى بر تو، مرا نزد امام علیه السلام برگردان و هر چه در مورد من فرمان داد اجرا کن .
حاکم او را نزد امام علیه السلام برگردانید و عرض کرد: اى فرزند رسول خدا، کار این شخص عجیب است ، از طرفى انکار کردید که از شیعیان شما باشد - و هر که شیعه شما نباشد ناگزیر شیعه ابلیس است و جایگاهش در آتش است - و از طرف دیگر معجزاتى از او مشاهده کردم که مخصوص پیامبران است.
امام علیه السلام فرمود: بگو : یا جانشینان پیغمبران (یعنى اظهار معجزه منحصر به پیامبران نیست بلکه جانشینان واقعى آنها هم به آوردن معجزه توانائى دارند). حاکم هم کلام خود را با اضافه کردن جمله اى که امام علیه السلام فرمود تصحیح کرد.
سپس امام عسکرى علیه السلام به حاکم فرمود: اى بنده خدا این شخص در اینکه ادعا کرده از شیعیان ما است دروغ گفته است دروغى که اگر مى فهمید و از روى عمد آن را مى گفت به تمام آن عذاب تو گرفتار مى شد و در زندان زیر زمینى سى سال باقى مى ماند، ولى خداوند به او رحم کرد زیرا کلمه را بر آنچه قصد کرده اطلاق نموده است و از روى عمد دروغ نگفته است و تو اى بنده خدا بدان که خداوند او را از دست تو نجات داده است، او را رها کن، زیرا از دوستان و ارادتمندان ما است گر چه از شیعیان ما نیست.
حاکم گفت: نزد ما این تعبیرات همه مساوى است، چه فرقى بین اینها است؟
امام علیه السلام به او فرمود: الفرق أنّ شیعتنا هم الّذین یتّبعون آثارنا، ویطیعونا فی جمیع أوامرنا ونواهینا، فأولئک من شیعتنا. فأمّا من خالفنا فی کثیر ممّا فرضه اللَّه علیه فلیسوا من شیعتنا.
شیعیان ما کسانى هستند که از آثار ما پیروى مى کنند، دستورات ما را به کار مى بندند، و از آنچه نهى کرده ایم اجتناب مى نمایند، و امّا کسانى که در بسیارى از آنچه خداوند بر آنها واجب کرده با ما مخالفت مى کنند از شیعیان ما نیستند.
سپس امام علیه السلام به حاکم فرمود: و تو دروغى گفته اى که اگر از روى عمد مرتکب شده بودى خداوند تو را به هزار تازیانه و سى سال زندان زیر زمینى گرفتار مى کرد.
حاکم عرض کرد: آن دروغ چه بوده است اى فرزند رسول خدا؟
امام علیه السلام فرمود: معجزاتى را که دیدى به این شخص نسبت دادى در حالیکه معجزه کار او نیست بلکه کار ما است که خداوند در مورد او ظاهر کرد تا حجّت ما را آشکار کند و عظمت و شرافت ما را روشن سازد، و اگر گفته بودى معجزاتى در مورد او مشاهده کردم - و عمل را به او نسبت نمى دادى - آن را انکار نمى کردم، آیا حضرت عیسى که مرده را زنده کرد معجزه نیست؟ آیا معجزه کار آن مرده بود یا عیسى؟ آیا گِل را که به شکل پرنده ساخت و به اذن پرودگار پرنده گردید، این معجزه کار پرنده بود یا حضرت عیسى؟ آیا آنهائی که مسخ شدند و با خوارى بوزینه گردیدند معجزه نیست؟ آیا این معجزه کار بوزینه ها بود یا پیغمبر آن زمان؟
حاکم گفت: «أستغفر اللَّه ربّى وأتوب إلیه» «از خدا طلب آمرزش مى کنم و به سوى او بازگشت مى نمایم».
سپس امام عسکرى علیه السلام به آن شخص که ادّعا کرده بود شیعه على بن ابى طالب علیه السلام است، فرمود:
یا عبداللَّه لست من شیعة علیّ علیه السلام ، إنّما أنت من محبّیه.
اى بنده خدا تو شیعه على بن ابى طالب علیه السلام نیستى بلکه از دوستان او مى باشى .
همانا شیعیان آن حضرت کسانى هستند که خداوند تبارک و تعالى درباره آنان فرموده است: «وَالَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصالِحات اُولئِکَ أصْحابُ الجَنَّة هُم فیها خالِدُون»(1) .
«کسانى که ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام مى دهند اهل بهشت خواهند بود ، و در آن جا براى همیشه خواهند ماند» .
هم الّذین آمنوا باللَّه ووصفوه بصفاته، ونزّهوه عن خلاف صفاته وصدّقوا محمّداً صلى الله علیه وآله وسلم فی أقواله وصوّبوه فی کلّ أفعاله، ورأوا علیّاً بعده سیّداً إماماً وقرماً هماماً لایعدله من اُمّة محمّد صلى الله علیه وآله وسلم أحد، ولا کلّهم إذا جمعوا فی کفّة یوزنون بوزنه، بل یرجّح علیهم کما ترجح السماء والأرض على الذرّة.
شیعیان کسانى هستند که به خدا ایمان آورده اند و او را به صفاتى که خودش فرموده توصیف مى کنند و از صفات دیگر که بر خلاف آن باشد پاک و منزه مى دانند، و محمّد صلى الله علیه وآله وسلم را در همه گفتارش تصدیق مى کنند، و همه کارهاى او را عین صواب و راستى مى دانند و عقیده دارند که على علیه السلام بعد از او سرور و پیشواى همگان است و بزرگوارى است که هیچکس از امّت محمّد صلى الله علیه وآله وسلم همتاى او نیست ، بلکه اگر همه آنها را در کفّه اى و على علیه السلام را در کفّه اى دیگر قرار دهند کفّه على علیه السلام بر آنها ترجیح پیدا مى کند مانند ترجیح داشتن وزن آسمان و زمین بر یک ذرّه بى مقدار.
و شیعیان على علیه السلام کسانى هستند که در راه خدا هیچ باکى ندارند که مرگ سراغ آنها آید، یا آنها در دام مرگ قرار گیرند و شیعیان على علیه السلام آنها هستند که برادرشان را بر خود ترجیح مى دهند گرچه در حال نیاز و حاجت باشند. و آنها کسانى هستند که خداوند در جائى که نهى فرموده آنها را نمى بیند، و جائیکه امر فرموده خالى از آنها نیست.
و شیعیان على بن ابى طالب علیه السلام کسانى هستند که در احترام نمودن و بزرگداشت برادران مؤمن به مولاى خود على علیه السلام اقتدا مى کنند.
و آنچه گفتم گفتار خودم نیست بلکه گفتار رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم است و این فرمایش پروردگار است که فرموده است: «وَعَمِلُوا الصالِحات» یعنى بعد از اعتراف به توحید و اعتقاد داشتن به نبوت و امامت همه فرائض و تکالیف الهى را بجا مىآورند، و در رأس آنها دو فریضه است:
یکى ادا کردن و پرداختن حقوق برادران دینى، دوّم رعایت تقیّه و آشکار نکردن عقیده مذهبى خود در مقابل دشمنان خداوند براى آنکه جان و مال خود را حفظ کنند.(2)
پی نوشت :
1) سوره بقره ، آیه 82 .
2) تفسیر امام عسکرى 316 : 7، بحار الأنوار : 160/68، تفسیر برهان : 23/4، مدینة المعاجز: 589/7 ح 61.
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام حسن عسکری علیهم السلام
روایت دوم
فضائل امام حسن عسکری علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام حسن عسکری علیه السلام
قطب راوندى قدس سره از ابو هاشم نقل مى کند که از امام عسکرى علیه السلام درباره این آیه شریفه سؤال کرد:
«ثُمَّ أوْرَثْنَا الکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُم ظالِمٌ لِنَفْسِه وَمِنْهُم مُقْتَصِد وَمِنْهُم سابِقٌ بِالْخَیْرات بِإذْنِ اللَّه ذلکَ هُوَ الفَضْلُ الکَبیرُ»(1) .
سپس وارت کتاب گردانیدیم کسانى را که از میان بندگان خود برگزیدیم بعضى از آنها به خود ظلم کردند، و بعضى میانه رو بودند و راه عدل پیمودند، و برخى به اذن پروردگار به کارهاى خیر و صلاح پیشى گرفتند، و این همان برترى و فضیلت والا است .
امام علیه السلام فرمود : کلّهم من آل محمّد علیهم السلام الظالم لنفسه: الّذی لایقرّ بالإمام، والمقتصد: العارف بالإمام، والسابق بالخیرات: الإمام.
همه ایشان از آل محمّد علیهم السلام هستند ، (سپس به تفسیر آنها پرداخت و فرمود:) دسته اوّل که ستم به خود کرده اند کسانى هستند که به امام علیه السلام اقرار ندارند ، دسته دوّم که راه عدل پیموده اند کسانى هستند که نسبت به امام معرفت و شناخت دارند ، دسته سوّم که به خوبىها پیش گرفته اند و مقصود امام علیه السلام است .
من در فکر فرو رفتم که چه عظمتى خداوند به آل محمّد علیهم السلام عنایت کرده است و گریستم .
امام علیه السلام به من نگاهى کرد و فرمود:
الأمر أعظم ممّا حدّثت به نفسک من عظم شأن آل محمّد علیهم السلام .
مطلب بالاتر از آن است که تو راجع به عظمت مقام آل محمّد علیهم السلام در خاطر گذراندى.
خدا را شکر کن که تو را از چنگ زنندگان به رشته ولایت آنها قرار داده است، و تو را فرداى قیامت همراه آنها مى خوانند وقتى که هر طایفه اى از مردم را همراه امامش مى خوانند، و تو سعادتمند و عاقبت به خیر هستى.(2)
مؤلّف علیهم السلام در تأیید این مطلب بخشى از فرمایش حضرت رضا صلوات اللَّه علیه را ذکر مى کند که فرموده است:
مراد از «فمنهم ظالم» در آیه شریفه آل محمّد علیهم السلام است ، زیرا اگر «امّت» مقصود بود در نتیجه همه امّت باید جایگاه آنها در بهشت باشد ، چون در آیه بعد در مورد همه آنها فرموده است:
«جَنّات عَدْن یَدخُلُونَها یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ أساوِرَ مِن ذَهَب ...»(3) .
«در بهشت برین براى همیشه وارد شوند و در آنجا با دستبندهاى طلائى خود را زیور دهند و آراسته گردانند» .
پس وراثت کتاب - در آیه شریفه - مخصوص عترت اطهار پیغمبر اکرم علیهم السلام است و شامل دیگران که همه امت باشد نمى شود .(4)
پی نوشت :
1) سوره فاطر ، آیه 32 .
2) الخرائج: 687/2 ح9، بحار الأنوار : 258/50 ح 18، مدینة المعاجز: 634/7 ح 101، إثبات الهداة: 423/3 ح 83 ، بحار الأنوار : 218/23 ح 18 به نقل از کشف الغمّة: 418/2 .
3) سوره فاطر ، آیه 33 .
4) عیون اخبار الرضا علیه السلام : 126/1 ، بحار الأنوار : 220/25 ضمن ح 20 ، بشارة المصطفى : 228 .
منبع :
کتاب قطره ای دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام حسن عسکری علیهم السلام
روایت اول
فضائل امام هادی علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام هادی علیه السلام
صفّار رحمه الله در کتاب «بصائر الدرجات» از صالح بن سعید نقل کرده است که گفت:
خدمت حضرت هادى علیه السلام رسیدم هنگامى که متوکّل آن حضرت را به سامراء دعوت کرده بود و در جاى نامناسبى منزل داده بود - به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم، اینها در همه امور قصد دارند نور فروزان شما را خاموش کنند و در حق شما کوتاهى کنند تا آنجا که شما را در این کاروانسراى بسیار زشت که جاى فقیران و فرومایگان مى باشد ساکن نموده اند.
امام علیه السلام فرمود: تو در این پایه از معرفت ما هستى و خیال مى کنى این امور از قدر و منزلت ما مى کاهد.
سپس با دست اشاره نمود و فرمود : نگاه کن چه مى بینى؟
چون نگاه کردم باغهاى زیبا منظر و پر طراوتى مشاهده کردم که در آن زنان نیکوکار خوشبو و نونهالانى که همچون مرواریدى در پوشش بودند، و پرندگان زیبا و آهوهاى خوش خط و خال و نهرهاى جارى وجود داشت، دیدن این منظره مرا به حیرت انداخت و چشمانم را خیره نمود.
امام علیه السلام فرمود: حیث کنّا فهذا لنا عتید ولسنا فی خان الصعالیک .
ما هر کجا باشیم چنین موقعیتى داریم و در حقیقت در «خان صعالیک» که جایگاه فقیران و فرومایگان است نخواهیم بود.(1)
پی نوشت :
1) بصائر
الدرجات: 406 ح 7، کافى : 498/1 ح2، إعلام الورى: 365، بحار الأنوار :
132/50 ح 15 و علاّمه بزرگوار مجلسى رحمه الله شرح طولانى در ذیل این حدیث بیان فرموده است ، به آنجا مراجعه کنید . مناقب ابن شهراشوب : 411/4 ، کشف الغمّة: 383/2، مدینة المعاجز: 421/7 ح4، الإختصاص: 324، الإرشاد: 324.
منبع :
کتاب قطره ای دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام هادی علیه السلام
روایت دوم
فضائل امام هادی علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام هادی علیهم السلام
کلینى رحمه الله در کتاب «کافى» از اسحاق جلاّب(1) نقل کرده است که گفت: براى حضرت هادى علیه السلام گوسفندان زیادى خریدارى کرده بودم، روزى مرا طلبید و وارد اصطبل نمود، و آن به محل وسیعى که نمى شناختم متّصل بود من گوسفندان را طبق دستورى که حضرت مى فرمود بین اشخاص پخش مى کردم، از آن جمله براى حضرت ابوجعفر و مادرش و دیگر بستگان او به امر آن حضرت بردم ، سپس اجازه خواستم که به بغداد نزد پدرم برگردم و آن هنگام روز ترویه (هشتم ذیحجه) بود، آن حضرت برایم نوشت :
تقیم غداً عندنا ثمّ تنصرف.
فردا را نزد ما بمان و بعد از آن برگرد.
من روز عرفه (نهم ذیحجه) را نزد ایشان ماندم و شب عید قربان را در آنجا بیتوته نمودم، هنگام سحر نزد من آمد و فرمود: اى اسحاق برخیز.
من از جا برخاستم، و همینکه چشم گشودم ناگهان خود را در بغداد کنار خانه ام دیدم، خدمت پدرم رسیدم و دوستانم به دیدن من آمدند، به آنها گفتم عرفه در عسکر بودم و عید را در بغداد گذراندم.(2)
پی نوشت :
1) جلاّب اصطلاحاً به کسى گفته مى شود که گوسفند و مانند آن را در محلّى مى خرد و براى فروختن به محلّ دیگرى روانه مى سازد .
2) الکافى : 498/1 ح3، بصائرالدرجات: 406 ح6، بحار الأنوار : 132/50 ح 14، مناقب ابن شهراشوب: 411/4، الإختصاص: 325.
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام هادی علیهم السلام
روایت اول
فضائل حضرت عباس علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل حضرت عباس علیه السلام
ﺩﺭ ﺍﻳﺎﻡ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻋﻠﺎﻣﻪ ﺍﻣﻴﻨﻰ (ﺭﺿﻮﺍﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻋﻠﻴﻪ) ﺻﺎﺣﺐ ﻛﺘﺎﺏ ﺷﺮﻳﻒ ﺍﻟﻐﺪﻳﺮ ﻓﺮﺩﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﻋﻴﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﻮﻗﺖ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺭ ﻴ ﺷﻤﻴﺮﺍﻥ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﻓﺖ ؛ ﻭ ﻋﻠﺎﻣﻪ ﺳﺨﺖ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﻭ ﺑﻪ ﺸﺖ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ ، ﺁﻥ ﻓﺮﺩ ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﻣﺜﻠﺎً ﺍﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺎﺱ (ﻉ) ﻋﻠﺎﻗﻪ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﻛﺠﺎﻯ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﻭ ﺻﺪﻣﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﺩ؟! (ﻋﻠﺎﻣﻪ ﺍﻣﻴﻨﻰ) ﻣﺘﻐﻴﺮ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺣﺎﻟﺖ ﻧﻘﺎﻫﺖ، ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
(ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ (ﻉ) ﻛﻪ ﺳﻬﻞ ﺍﺳﺖ، ﺍﺮ ﺑﻪ ﺑﻨﺪ ﻛﻔﺶ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻮﻛﺮﻯ ﺍﺯ ﻧﻮﻛﺮﺍﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ (ﻉ) ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﻛﻪ ﻧﻮﻛﺮﻡ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ. )
منبع :
ﻣﻌﺎﺩ ﺷﻨﺎﺳﻰ 7/83.
فضائل حضرت علی اکبر علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل حضرت علی اکبر علیه السلام
امام حسین علیه السلام در وصف حضرت علی اکبر علیه السلام فرمودند:
خدایا شاهد باش بر این قوم به سوی آنها آشکار می شود پسری که شبیه ترین فرد از نظر ظاهر واخلاق وگفتار به پیامبر (ص) است .
منبع :
سید بن طاوس ، لهوف ، ص 130
فضائل امام کاظم علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام کاظم علیهم السلام
کلینى رحمه الله در کتاب «کافى» از یعقوب سرّاج نقل کرده است که گفت : خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم ، آن حضرت بالاى سر فرزندش موسى که در گهواره بود ایستاد و مدّتى طولانى با او راز گفت ، و من نشسته بودم تا آنکه گفتگوى پنهانى آنها تمام شد ، آنگاه برخاستم ، امام صادق علیه السلام به من فرمود : نزدیک مولایت برو و به او سلام کن .
من نزدیک رفتم و سلام عرض کردم ، او به زبانى فصیح و گویا سلام مرا پاسخ داد و سپس فرمود :
اذهب ، فغیّر اسم ابنتک الّتی سمّیتها ، فإنّه اسم یبغضه اللَّه .
برو و نامى که بر دخترت نهاده اى تغییر بده زیرا نامى است که خداوند از آن نفرت دارد.
و براى من دخترى به دنیا آمده بود و اسم او را «حمیراء» گذاشته بودم .
امام صادق علیه السلام فرمود : فرمان او را اطاعت کن تا رستگار شوى ، و من نام او را تغییر دادم .(1)
پی نوشت :
1) الکافى : 310/1 ح 11، مناقب ابن شهر اشوب: 287/4 سطر آخر، بحار الأنوار : 73/48 ذیل ح 99، کشف الغمّة: 221/2.
منبع :
کتاب قطره از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام کاظم علیهم السلام
روایت اول
شفاعت ابوطالب علیهم السلام در روز قیامت
بسم الله الرحمن الرحیم
تعجب جن و انس از شفاعت ابوطالب (ع) در قیامت
ﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻫﻨﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺃﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺧﺒﺮ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺍﺩ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﻠﻮﻝ ﻭ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: «ﻳﺎ ﻋﻠﻰ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻏﺴﻞ ﻭ ﺣﻨﻮﻁ ﻭ ﻛﻔﻦ ﻛﻦ ﻭ ﻮﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺳﺮﻳﺮ ﻧﻬﺎﺩﻯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﺑﺪﻩ». ﻫﻨﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﺕ ﺒﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺪﺭ ﺑﺰﺭﻮﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺳﺮﻳﺮ ﺬﺍﺷﺖ، ﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺗﺸﺮﻳﻒ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻮﻥ ﻧﻈﺮ ﻣﺒﺎﺭﻛﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﻧﻌﺶ ﻋﻤﻮﻯ ﺑﺰﺭﻮﺍﺭﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﺭﻗﺖ ﻭ ﺣﺰﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: «ﺍﻯ ﻋﻤﻮ، ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻰ ﻛﺮﺩﻯ ﻭ ﺟﺰﺍﻯ ﺧﻴﺮ ﺩﻳﺪﻯ. ﺍﻯ ﻋﻤﻮ، ﺩﺭ ﻛﻮﻜﻰ ﻣﺮﺍ ﻛﻔﺎﻟﺖ ﻛﺮﺩﻯ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺰﺭﻰ ﻣﺮﺍ ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻯ». ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: «ﺳﻮﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﺍﺫﻥ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﻋﻤﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﺟﻦ ﻭ ﺍﻧﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﺗﻌﺠﺐ ﻛﻨﻨﺪ». ﺑﺎ ﺭﺣﻠﺖ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: «ﻳﺎﻭﺭ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ، ﻫﺠﺮﺕ ﻛﻦ».
منبع :
(ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 19، ﺹ 69)
اعیاد شعبانیه مبارک باد
اعیاد شعبانیه مبارک باد
حدیث مشهورى است از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم که فرموده است :
إنّ للحسین علیه السلام فی بواطن المؤمنین معرفة مکتومة.(1)
همانا در نهان مردم باایمان معرفت و شناختى نسبت به امام حسین علیه السلام نهفته است .
برسى رحمه الله در کتاب «مشارق الأنوار» روایت کرده است که :
مردى به حضرت علىّ بن الحسین علیه السلام عرض کرد : به چه علّت ما بر دشمنان خود برترى داریم در حالیکه در میان آنها کسانى هستند که زیباتر از ما هستند ؟
امام علیه السلام به او فرمود :
أتحبّ أن ترى فضلک علیهم؟
دوست دارى برترى خود را بر آنها ببینى ؟
عرض کرد : بلى ، امام علیه السلام دست خود را بر چهره او کشید و فرمود : نگاه کن .
وقتى آن مرد نگاه کرد پریشان و مضطرب شد و عرض کرد : فداى شما شوم مرا به حال اوّل برگردان ، من در این مسجد جز خرس و میمون و سگ نمى بینم . امام علیه السلام دوباره دست مبارک خود را بر چهره او کشید ، و او به حال اوّل برگشت . (2)
شخصی در کربلا مرقد مطهر امام حسین را روزی چند بار زیارت می کرد، ولی مرقد مطهر حضرت عباس را هفته ای یا چند روزی یک بار زیارت می کرد، در عالم خواب حضرت فاطمه زهرا را دید که از او روی برگرداند علت آن را پرسید، حضرت فرمودند: چرا از زیارت فرزندم دوری می کنی؟ او عرض کرد: روزی سه بار فرزندت را زیارت کردم . حضرت فرمودند: آری تو مرقد حسینم را زیارت می کنی، ولی مرقد فرزندم عباس را جز اندک زیارت نمی کنی. [3]
منابع :
1) الخرائج : 842/2 ضمن ح 60 ، بحار الأنوار : 271/43 ضمن ح 39 ، معالى السبطین : 41 .
2) مشارق الأنوار: 89 ، بحار الأنوار : 49/46.
3) کبریت الاحمر، ص 166.
فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها
در کتاب «عیون المعجزات» از سلمان رحمه الله نقل کرده است که گفت :
عمّار به من خبر داد و گفت : آیا مطلب جالب و شگفتى را برایت نقل کنم ؟ گفتم : بلى .
گفت : علىّ بن ابى طالب علیه السلام را مشاهده کردم که بر حضرت فاطمه علیها السلام وارد شد ، همینکه فاطمه علیها السلام آن حضرت را دید عرض کرد :
اُدنُ لاُحدّثک بما کان وبما هو کائن وبما لم یکن إلى یوم القیامة حین تقوم الساعة.
نزدیک من بیا تا از آنچه در گذشته واقع شده ، و از آنچه در آینده واقع خواهد شد و از آنچه تا روز قیامت هرگز واقع نمى شود برایت خبر دهم .
عمّار گفت : امیرالمؤمنین علیه السلام را دیدم که با شنیدن این سخن به عقب برگشت ، من هم با او به عقب برگشتم و به همراه او رفتم تا اینکه به محضر پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم وارد شد .
رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود : اى اباالحسن ! نزدیک بیا .
على علیه السلام نزدیک پیامبر آمد و نشست ، وقتى آرام گرفت رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم به او فرمود :
من قضیّه را بگویم یا خودت مى گوئى ؟ على علیه السلام عرض کرد : سخن گفتن شما اى رسول خدا نیکوتر است .
فرمود : گویا تو را دیدم که بر فاطمه علیها السلام وارد شدى و او برایت چنین و چنان گفت و تو برگشتى .
على علیه السلام بعد از شنیدن آن عرض کرد : آیا نور فاطمه علیها السلام از نور ما است ؟ فرمود : مگر تو نمى دانى ؟(1)
على علیه السلام خداوند را براى شکر این نعمت سجده کرد .
عمّار گوید : على علیه السلام از نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم خارج شد و به طرف خانه فاطمه علیها السلام روان گردید ، و من به همراه آن حضرت بودم تا به خانه حضرت زهرا علیها السلام وارد شدیم .
فاطمه علیها السلام شروع به سخن کرد و گفت :
گویا خدمت پدرم رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم رفتى و آنچه به تو گفته بودم براى او نقل کردى ؟
على علیه السلام فرمود : بلى همینطور است که مى گوئى .
فاطمه علیها السلام عرض کرد : بدان اى اباالحسن ! خداوند تبارک و تعالى نور مرا آفرید و آن همواره تسبیح خدا مى کرد سپس آن را به درختى از درختهاى بهشت ودیعه نهاد و آن روشن گردید .
هنگامى که پدرم داخل بهشت گردید ، خداوند به او الهام نمود که از میوه آن درخت بچیند و آن را در دهان خود بچرخاند ، او چنین کرد و خداوند نور مرابه صلب پدرم ، سپس از او به مادرم خدیجه منتقل کرد ، تا اینکه از او به دنیا آمدم ، و من از همان نور هستم .
أعلم ما کان وما یکون وما لم یکن یا أباالحسن، المؤمن ینظر بنور اللَّه تعالى.
آنچه در گذشته به وقوع پیوسته و در آینده واقع مى شود و آنچه را که واقع نخواهد شد مى دانم، مؤمن با نور خداوندى به حقیقت هر چیز نگاه مى کند.(2)
پی نوشت :
1) این حدیث و امثال آن و این گونه پرسشها و پاسخها براى تعلیم و تفهیم دیگران و به منظور بیان حقایق و بالا بردن معرفت مردم است .
2) عیون المعجزات : 54 ، بحار الأنوار : 8/43 ح 11 .
منبع :
کتاب قطره از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب حضرت فاطمه سلام الله علیها
روایت دوم
فضائل امام جواد علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام جواد علیه السلام
عیّاشى رحمه الله در کتاب تفسیر از محمّد بن عیسى بن زیاد نقل کرده است که گفت: در دفتر و محلّ کار ابن عبّاد بودم ، دیدم مشغول رونویسى نوشته اى است ، از آن سؤال کردم که چیست ؟ گفتند : نامه اى را حضرت رضا علیه السلام از خراسان فرستاده است. از آنها درخواست کردم که آن را به من نشان دهند تا بخوانم ، و آنها پذیرفتند .
در آن نوشته شده بود:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم، أبقاک اللَّه طویلاً وأعاذک من عدوّک، یا ولدی ، فداک أبوک.
بنام خداوند بخشنده مهربان، خداوند تو را نگهدارد و در پناه خود از شرّ دشمنانت محافظت فرماید، اى پسرم ، فدایت شوم .
من در حال حیات و در صحّت و سلامتى اموال خود را به تو واگذار نمودم، به امید آنکه خداوند بر تو منّت گذارد و بر خویشاوندان خود و غلامان حضرت موسى بن جعفر و امام صادق علیهما السلام احسان و بخشش کنى.
و امّا سعیده(1) او زنى است که هوشیار است و استعداد قوى و دقت نظر دارد در اموالى که می بخشند.
خداوند تبارک وتعالى فرموده است: «مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّه قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَه لَهُ أضْعافاً کَثیرَة»(2) ، «کیست که به خدا وام دهد وام نیکویى و او برایش چندین برابر کند» .
و فرموده است: «لِیُنْفِقَ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِه وَمَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمّا آتاهُ اللَّه»(3) .
«تا آنکه اشخاص دارا و ثروتمند به اندازه ثروت خود و کسانى که نادار هستند به قدر امکان که خدا به آنها مرحمت نموده بخشش کنند».
و هر آینه خداوند به تو وسعت زیادى عطا کرده است، اى پسرم، پدرت فدایت شود کارها را از من پنهان مکن که از نصیب خود بى بهره بمانى ، والسلام .(4)
پی نوشت و منابع :
1) یکى از کسانى است که مورد وثوق و اطمینان امام کاظم علیه السلام بوده است . براى تحقیق بیشتر رجوع کنید به معجم رجال حدیث : 192/23.
2) سوره بقره ، آیه 245 .
3) سوره طلاق ، آیه 7 .
4) تفسیر عیّاشى : 131/1 ح 18، بحار الأنوار : 103/50 ح 18، تفسیر برهان : 234/1 ح 5 .
فضائل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم
على بن ابراهیم قمى رحمه الله از امام صادق علیه السلام نقل کرده است:
ابلیس (لعنت خدا بر او باد) نزد حضرت موسى علیه السلام آمد در حالی که او به مناجات با پروردگار مشغول بود، فرشته اى از فرشتگان گفت: واى بر تو چه امیدى نسبت به او دارى و او در حال مناجات با خداوند است؟
گفت: همان امیدى که به آدم داشتم و او در بهشت ساکن بود.
و از آنچه خداوند به حضرت موسى علیه السلام فرموده اینست که:
اى موسى، نماز را قبول نمى کنم مگر از کسى که براى عظمت من فروتنى داشته باشد، و قلب او خوف مرا در برداشته باشد، روزش را به یاد من سپرى کند و در حالی که اصرار و پافشارى به خطا و گناه دارد شب نکند، و حقّ اولیاء و دوستان مرا بشناسد.
حضرت موسى عرض کرد: آیا مقصودت از اولیاء و دوستانت، حضرت ابراهیم، اسحاق و یعقوب است؟
فرمود: آنها از اولیاى من مى باشند ولى مقصود من آن کسى است که بخاطر او آدم و حوّا را آفریدم و بهشت ودوزخ را خلق کردم.
عرض کرد: اى پروردگار من، او را معرّفى کن.
فرمود: او محمّد و نام دیگرش احمد است، اسم او را از اسم خودم مشتق کردم، زیرا من محمودم و او محمّد است.
موسى عرض کرد: پروردگارا، مرا از امّت او قرار بده.
فرمود: یا موسى، أنت من اُمّته إذا عرفته وعرفت منزلته ومنزلة أهل بیته، إنّمثله ومثل أهل بیته فیمن خلقت کمثل الفردوس فی الجنان، لاینتثر ورقها ولایتغیّر طعمها.
اى موسى، اگر او و مقام و مرتبه اش را و نیز مرتبه و مقام اهل بیتش را بشناسى تو از امّت او خواهى بود. مثَل او و مثل اهل بیت او در میان مخلوقات من، مثل فردوس در میان بهشت است، برگهاى آن نمى ریزد و طعم آن تغییر نمى کند (همواره ثابتند و هیچگاه دچار لغزش وانحراف نمى شوند).
کسى که آنها را بشناسد و به حقّ آنها معرفت داشته باشد در مواضع جهل و نادانى براى او علم و دانش و درجاى ظلمت و تاریکى برایش نور و روشنائى قرار مى دهم، قبل از اینکه مرا بخواند او را اجابت کنم و قبل از اینکه ازمن درخواست کند به او عطا کنم.
اى موسى، وقتى دیدى فقر و تنگدستى به تو روى آورده، بگو: مرحبا به علامت بندگان صالح، و وقتى دیدى مال و ثروت به تو روى آورده، بگو: این بر اثر گناهى است که عقوبت آن پیشى گرفته است.
اى موسى، دنیا مکان عقوبت است، آدم را در آن عقوبت کردم و وقتى خطا کرد کیفر دادم. دنیا و آنچه در آناست جز آنچه را که براى من باشد و به من مربوط باشد مورد لعن خود قرار دادم.
اى موسى، بندگان صالح در دنیا به مقدار معرفت و شناختى که نسبت به آن داشتند زهد ورزیدند و بى رغبتى به آن نشان دادند، و دیگران به اندازه جهالت و نادانى ایشان نسبت به آن، میل و رغبت به آن پیدا کردند، و هیچ یکاز مخلوقاتم آن را بزرگ نشمرد و من چشم او را به آن روشن کنم، و هیچ کس آن را کوچک نشمرد مگر اینکه او را ازآن بهره مند کردم.
سپس امام صادق علیه السلام فرمود:
اگر مى توانید کارى کنید که شما را نشناسند آن کار را انجام دهید، و ضررى نمى کنید اگر مردم شما را مدح و ثنا نکنند، و براى شما هیچ اشکالى ندارد مردم شما را سرزنش کنند در حالى که نزد خداوند مورد مدح و ستایش قرارگیرید. همانا امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است:
لا خیر فی الدنیا إلاّ لأحد رجلین: رجل یزداد کلّ یوم إحساناً، ورجل یتدارک منیته بالتوبة، وأنّى له بالتوبة، واللَّه لو سجد حتّى ینقطع عنقه ما قبل اللَّه منه إلّا بولایتنا أهل البیت.
خیرى در دنیا جز براى دو نفر نیست: یکى آنکه هر روز احسان جدیدى به خوبى هایش زیاد کند، و یکى آنکه گذشته اش را با توبه جبران کند، و کجا مى تواند توبه کند؟ بخدا قسم اگر سجده کند بحدّى که گردنش جدا گردد خداوند از او نمى پذیرد مگر ولایت ما اهل بیت را داشته باشد.
آگاه باشید، کسى که حق ما را بشناسد و امید پاداش و ثواب در مورد ما داشته باشد به مقدار خوراکش - پنج سیر- در هر روز، و آنچه عورت او را بپوشاند و سرّ او را پنهان کند (کنایه از خانه اى که سقف داشته باشد) خشنود باشد، وایشان با این وصف خائف و مضطرب باشند.(1)
مؤلّف رحمه الله گوید: فیض قدس سره این روایت را نقل کرده و در آخر روایت این اضافه را آورده است:
دوست دارند که بهره و نصیب آنها از دنیا این مقدار باشد، و خداى تبارک و تعالى آنها را در قرآن چنین توصیف نموده است:
«الَّذینَ یُؤْتوُن ما آتوُا وَقُلُوبُهم وَجِلَة»(2) «آنانکه آنچه وظیفه بندگى است بجاى آورده و باز دلهایشان ترسناک است».
آن عملى را که آورده اند و انجام داده اند چیست؟
فرمود: اطاعت پروردگار با محبّت و ولایت، و ترسانند از آنکه پذیرفته نشود، و بخدا قسم ترس آنها ترس از این نیست که آیا راه صحیح پیموده اند یا نه؟ بلکه ترس آنها از این است که مبادا در محبّت و اطاعت ما کوتاهى کرده باشند.
سپس فرمود: اگر مى توانى از خانه ات خارج نشوى، خارج نشو، زیرا وقتى بیرون رفتى بر تو واجب مى شود غیبت نکنى، دروغ نگوئى، حسد نورزى، سستى و تنبلى نکنى، خودنمائى و ظاهرفریبى نکنى، و به مردم خدعه ونیرنگ نزنى.
بعد فرمود: بهترین عبادتگاه مسلمان خانه او است، در آن مى تواند چشم، زبان، تمایلات و اعضاء شهوانى خودرا حفظ کند.
کسى که در دل به نعمت خدا پى ببرد و آن را بشناسد سزاوار زیادى نعمت از طرف پروردگار مىگردد قبل ازآنکه شکر آن نعمت را بر زبان جارى کند، و کسى که خود را از دیگرى برتر بپندارد از متکبّرین است.
عرض کرد: فضل و برترى خود را در عافیتى که نصیب او شده مى بیند، زیرا او را در حال ارتکاب معاصى مشاهده مى کند.
فرمود: هیهات، چه بسا گناه او را خدا بیامرزد و تو را براى حساب نگهداشته باشند، آیا قصّه ساحران موسى را نخوانده اى؟
سپس فرمود: چه بسیارند اشخاصى که بخاطر نعمتى که پروردگار به آنها عنایت کرده دچار غفلت و غرور شده اند، و چه بسیارند کسانى که به خاطر پوشش الهى غافلگیر شده اند، و چه بسیارند کسانى که ثنا و مدح مردم آنها رادچار عجب کرد. سپس فرمود:
إنّی لأرجو النجاة لمن عرف حقّنا من هذه الاُمّة إلاّ لأحد ثلاثة: صاحب سلطان جائر وصاحب هوى فاسد، والفاسق المعلن.
من امید نجات دارم براى کسانى از این امّت که حقّ ما را مى شناسند مگر براى سه طایفه: آنها که سلطنت ظالمانه دارند، و آنها که داراى هواها و خواهشهاى فاسدند، و کسى که علنىو آشکارا زشتیها را مرتکب مى شود.
سپس این آیه را تلاوت فرمود: «قُلْ إنْ کُنْتُم تُحِبُّونَ اللَّه فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُم اللَّه»(3) «بگواگر خدا را دوست دارید از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست داشته باشد».
بعد فرمود: اى حفص، محبّت و دوستى برتر از خوف و ترس است. سپس فرمود: واللَّه ما أحبّ اللَّه منأحبّ الدنیا ووالى غیرنا، ومن عرف حقّنا وأحبّنا فقد أحبّ اللَّه تبارک وتعالى.
به خدا قسم ؛ کسى که محبّت دنیا داشته و ولایت غیر ما را بپذیرد دوستى خدا را نخواهد داشت، و کسى که حقّ ما را شناخته و ما را دوست داشته باشد خداى تبارک و تعالى رادوست دارد.
در این هنگام شخصى گریه کرد، حضرت فرمود: آیا گریه مى کنى؟ اهل آسمان و زمین اگر همگى ناله و زارى کنند در پیشگاه پروردگار که ترا از آتش نجات دهند و داخل بهشت کنند شفاعت آنها در مورد تو پذیرفته نمى شود.
سپس فرمود: اى حفص، همواره بدنبال باش و خودت را در رأس امور قرار نده (به دنبال ریاست طلبى نباش).
اى حفص، پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرموده است: کسى که از خدا ترسید، زبان او از کار افتاد.
بعد فرمود: حضرت موسى بن عمران علیه السلام روزى اصحابش را موعظه مى فرمود یکى از آنها برخاست و پیراهن خود را شکافت، پروردگار متعال به حضرت موسى پیغام فرستاد: به این بنده ما بگو: پیراهن خود را نشکافد قلب خودرا براى ما باز کند (تا گفتار ما و مواعظ ما در آن جاى بگیرد).
سپس فرمود: موسى بن عمران علیه السلام از کنار یکى از اصحابش گذشت و او در سجده بود، بعد از انجام کارش برگشت و هنوز او در حال سجده بود، فرمود: اگر حاجت تو در دست من بود آن را برآورده مى کردم. از طرف پروردگاربه او خطاب شد:
یا موسى، لو سجد حتّى ینقطع عنقه ما قبلته حتّى یتحوّل عمّا أکره إلى ما أحبّ. اى موسى، اگر سجده اش را بقدرى طولانى کند که گردنش جدا گردد او را نمى پذیرم تا فکر و قلبش را از آنچه مورد اکراه و ناخشنودى من است به آنچه آن را دوست دارم تغییر دهد.(4)
پی نوشت :
1) تفسیر قمى: 243/1، معانى الأخبار: 20، امالى صدوق: 764 ح 2 مجلس 95، الکافى: 456/2 ح 15،المحاسن: 224/1 ح 142، تحف العقول: 490، جواهر السنیّة: 59 و 286. بحار الأنوار: 338/13 ح 14، و آنرا در ج: 267/26 ح 1 به نقل از تفسیر قمى و معانى الأخبار، و در ج: 360/16 ح 60 به نقل از معانى الأخبار- تا این فرمایش امام علیه السلام «به او عطا مى کنم پیش از آنکه از من درخواست کند» - نقل کرده است.
2) سوره مؤمنون، آیه 60.
3) سوره آل عمران، آیه 31.
4) الوافى: 265/26 ح 1، به نقل از کافى: 128/8 ح 98.
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
روایت سوم
فضائل امام زمان (عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام زمان (عج)
شیخ صدوق رحمه الله در کتاب کمال الدین در تفسیر آیه شریفه «هُدىً لِلْمُتَّقین × الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْب»(سوره بقره ، آیه 2 و 3 .) «این قرآن پرهیزکاران را هدایت مى کند، کسانى که به غیب ایمان دارند»، از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود:
المتّقون: شیعة علیّ علیه السلام والغیب: فهو الحجّة الغائب.
پرهیزکاران شیعیان حضرت على علیه السلام هستند، و مراد از غیب حجّت غایب است .
منابع :
کمال الدین: 340/2 ح 20 و 18/1 سطر 1، تفسیر برهان : 53/1 ح5 و 181/2 ح1، بحار الأنوار : 52/51 ح 29 و 124/52 ح 8
فضائل امیرالمومنین علیهم السلام
فضائل امیرالمومنین علیه السلام
ابن شهراشوب رحمه الله در کتاب «فضائل» از طریق عامّه از ابن عبّاس نقل کرده است که گفت:
به پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم عرض کردم: آیا گذشتن از آتش برگه عبور و گذرنامه لازم دارد؟
فرمود: بلى، سئوال کردم: آن چیست؟
فرمود:
حبّ علیّ بن أبی طالب علیه السلام.
محبّت و دوستى على بن ابى طالب علیه السلام.
مناقب ابن شهراشوب: 156/2، بحار الأنوار: 202/39.
قیاس امیرالمومنین علیهم السلام با خلیفه اهل تسنن در خیبر
بسم الله الرحمن الرحیم
امیرالمومنین ما کجا و خلیفه اهل بدعت کجا
می گوید: آنگاه اهل خیبر را محاصره کردیم، و این محاصره آنقدر طول کشید که دچار مخمصه شدیدی شدیم، و سپس خدای تعالی آنجا را برای ما فتح کرد، و آن چنین بودکه رسول خدا(ص)لوای جنگ را به دست عمر بن خطاب داد، وعده ای از لشکر با او قیام نموده جلو لشکر خیبر رفتند، ولی چیزی نگذشت که عمر وهمراهیانش فرار کرده نزد رسول خدا(ص)برگشتند، در حالی که اوهمراهیان خود را می ترسانید و همراهیانش او را می ترساندند، و رسول خدا(ص)دچار درد شقیقه شد، و از خیمه بیرون نیامد، و فرمود: وقتی سرم خوب شد بیرون خواهم آمد.بعد پرسید: مردم با خیبر چه کردند؟جریان عمر را برایش گفتند فرمود: فردا حتماپرچم جنگ را به مردی می دهم که خدا و رسولش را دوست می دارد، و خدا و رسول او، وی رادوست می دارند، مردی حمله ور که هرگز پا به فرار نگذاشته، و از صف دشمن برنمی گردد تاخدا خیبر را به دست او فتح کند (1).
رسول خدا(ص)فرمود: علی ابن ابی طالب کجاست؟عرضه داشتند یا رسول الله او درد چشم کرده.فرمود: بفرستید بیاید.رفتند و آن جناب را آوردند.
حضرت آب دهان خود را به دیدگان علی(ع)مالید، و در دم بهبودی یافت، به طوری که گوئی اصلا درد چشم نداشت، آنگاه رایت را به وی داد.علی(ع)پرسید: یارسول الله!با آنان قتال کنم تا مانند ما مسلمان شوند؟فرمود: بدون هیچ درنگی پیش روی کن تا به درون قلعه شان درآئی، آنگاه در آنجا به اسلام دعوتشان کن، و حقوقی را که خدا به گردنشان دارد برایشان بیان کن، برای اینکه به خدا سوگند اگر خدای تعالی یک مرد را به دست تو هدایت کند برای تو بهتر است از اینکه نعمت های مادی و گرانبها داشته باشی.
سلمه می گوید: از لشکر دشمن مرحب بیرون شد، در حالی که رجز می خواند، ومی گفت: "قد لمت خیبر انی مرحب..."، و از بین لشکر اسلام علی(ع)به هماوردیش رفت در حالی که می سرود:
انا الذی سمتنی امی حیدره کلیث غابات کریه المنظره اوفیهم بالصاع کیل السندره (2)
آنگاه از همان گرد راه با یک ضربت فرق سر مرحب را شکافت و به خاک هلاکتش انداخت و خیبر به دستش فتح شد (3).
این روایت را مسلم (4) هم در صحیح خود آورده.
با توجه به مطلب قبل
پی نوشت :
1) مجمع البیان، ج 9، ص 119.
2) من همانم که مادرم نامم را حیدر گذاشت، من چون شیر جنگلم که دیدنش وحشت است، وضربت من مانند کیل سندره که احتیاج به دو بار وزن کردن ندارد احتیاج به تکرار ندارد.
3) صحیح بخاری، ج 5، ص 171 و مجمع البیان، ج 9، ص 120.
4) صحیح مسلم، ج 5، ص 178.
فضائل امام زین العابدین علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام سجاد علیهم السلام
روایت شده است : حضرت علىّ بن الحسین علیهما السلام در شبانه روز هزار رکعت نماز مى خواند .(1)
در شب تاریک از خانه خارج مى شد و بر پشت مبارک خود ، انبانى که در آن کیسه هایى از دینار و درهم بود حمل مى کرد ، و گاهى طعام و هیزم به دوش مى گرفت و به خانه هاى فقرا مى برد ، هر یک از خانه ها را در مى زد و به کسى که در را مى گشود مرحمت مى کرد در حالیکه چهره خود را مى پوشانید تا فقیر او را نشناسد .
وقتى که بدن نازنین او را براى غسل دادن در محلّ شستن نهادند دیدند پشت مبارکش از اثر همان انبانها مثل زانوى شتر چروکیده گشته است .
آن حضرت صد خانواده از تهیدستان مدینه را سرپرستى مى کرد ، و همواره دوست داشت که یتیمان و اشخاص زمینگیر و فقیران بیچاره اى که درها به روى آنها بسته بود بر سر سفرهاش حاضر شوند ، و با دست مبارک خود به آنها طعام مى خورانید ، و هر کدام از آنها که اهل و عیال داشت براى آنان غذا مى فرستاد .(2)
پی نوشت :
1) إعلام الورى: 260، روضة الواعظین: 197 به نقل از امام باقر علیه السلام .
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام زین العابدین علیه السلام
روایت اول
فضائل امام جواد علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام جواد علیه السلام
طبرى رحمه الله در کتاب «دلائل الإمامه» از زکریّا بن آدم رحمه الله نقل کرده است که گفت: در خدمت حضرت رضا علیه السلام بودم که حضرت جواد علیه السلام را در حالیکه سنّ شریف او کمتر از چهار سال بود نزد او آوردند ، دست خود را بر زمین زد و سر خود را به طرف آسمان بلند کرد و مدّتى در فکر فرو رفت .
حضرت رضا علیه السلام فرمود :
بنفسی أنت، فیم طال فکرک .
فدایت شوم ، در چه باره این قدر فکر مى کنى؟
عرض کرد: فیما صُنع باُمّی فاطمة علیها السلام أما واللَّه لاُخرجنّهما ثمّ لاُحرقنّهما ثمّ لاُذرینّهما ثمّ لأنسفنّهما فی الیمّ نسفاً .
در آن رفتار زشت و ظالمانه اى که با مادرم فاطمه علیها السلام نمودند، بخدا قسم آن دو ظالم را از قبر بیرون مى آورم، بدن آنها را به آتش مى سوزانم، و خاکسترش را بر باد مى دهم ، و آنها را در دریا سرازیر مى کنم.
حضرت رضا علیه السلام او را در برگرفتند و بین دو چشمان مبارک او را بوسیدند و فرمودند: پدر و مادرم بفدایت، تو شایسته و سزاوار منصب امامتى .
منابع :
نوادر المعجزات: 183 ح 10، دلائل الإمامة: 400 ح 18، بحار الأنوار : 59/50 ح 34، مدینة المعاجز: 324/7 ح 55 .
فضائل امیرالمومنین علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امیرالمومنین علیه السلام
اخطب خوارزم «1»- از عبد اللَّه بن مسعود روایت می کند که: پیامبر (ص) فرمود: چون خداوند تبارک و تعالی آدم را بیافرید و از روح خود در او دمید آدم عطسه کرد و در پی آن گفت: ستایش از آن خداست. پس خدا بدو وحی کرد که: بنده ام مرا ستودی، به عزّت و جلالم سوگند اگر نمی بود دو بنده ای که می خواهم در دنیا بیافرینمشان تو را نمی آفریدم.
عرض کرد: بار خدایا! آیا آن دو از من خواهند بود؟ فرمود: آری، ای آدم، سرت را بالا گیر و ببین. آدم سر خویش بالا گرفت که ناگه بر عرش چنین نگاشته یافت: نیست خدایی مگر اللَّه، محمّد پیامبر رحمت و علی برپاکننده حجّت است و هر که حقّ علی را بشناسد پاک و پاکیزه گردد و آن که حقّش را انکار کند ملعون خواهد بود و زیانکار. به عزّتم سوگند خوردم هر آن کس را که از او فرمان برد به فردوسش درآورم گرچه مرا عصیان کند، و به عزّتم سوگند خوردم هر که از فرمان او سر برتابد به دوزخش کشم گرچه از من فرمان برد. «2»
پی نوشت :
(1) مناقب خوارزمی/ 227.
(2) مصنّف این حدیث را در «نهج الحق»/ 232 آورده و شیخ مظفّر در «دلائل الصّدق» 2/ 503- 504 چنین توضیحی را پیرامون این خبر بر آن
فضائل اهل بیت علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
دوست اهل بیت (ع) و فرو ریختن گناهان
از امام صادق علیه السلام روایت شده است که :
إنّ حبّنا أهل البیت لیحطّ الذنوب عن العباد کما تحطّ الریح الشدیدة الورق عن الشجر .(51)
همانا دوستى ما اهل بیت گناهان را از بندگان فرو مى ریزد همانطور که باد شدید برگ را از درخت مى ریزد .
منابع :
ثواب الأعمال: 187، بحار الأنوار : 77/27 ذیل ح 9
فضائل امام جواد علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام جواد علیه السلام
یوسف بن حاتم شامى در کتاب «درّ النظیم» از ابراهیم بن سعید نقل مى کند که گفت: حضرت جواد علیه السلام را دیدم که دست مبارکش را به برگهاى زیتون مى زد و آنها به نقره تبدیل مى شد، من بسیارى از آنها را گرفتم و در بازار مصرف کردم و هیچگونه تغییرى نکرد.
نوادر المعجزات: 180 ح4، دلائل الإمامة: 398 ح 8 ، مدینة المعاجز: 319/7 ح 45.
کرامات حضرت رقیه سلام الله علیها
کرامات حضرت رقیه سلام الله علیها
حاج میرزا علی محدث زاده (وفات: محرم 1396 ه.ق) فرزند حاج شیخ عباس قمی رحمهم الله می فرمود: «به بیماری حنجره مبتلا شدم تا جایی که سخنرانی کردن برایم ممکن نبود. پس از معاینه پزشک، مشخص شد که بعضی از تارهای صوتی ام از کار افتاده و بیماری لاعلاجی است. پزشک دستور استراحت داد و گفت باید تا چند ماه سخنرانی نکنم و حتی با کسی حرف نزنم و اگر چیزی می خواهم، آن را بنویسم. بسیار ناراحت بودم و به شدت احساس درماندگی می کردم.
روزی پس از نماز ظهر و عصر به حضرت سیدالشهداء علیه السلام توسل جستم و عرض کردم: یابن رسول اللّه ! خودداری از سخنرانی برایم خیلی سخت است. من از اول عمر تا به حال، منبر رفته ام، و سال ها از خادمان شما اهل بیت بوده ام، ولی اکنون باید یکباره این لباس نوکری را، کنار بگذارم. افزون بر آن ماه رمضان هم نزدیک است، با دعوت های مردم چه کنم؟
بعد از التماس و خواهش فراوان، در پی این توسل، در عالم رؤیا دیدم در اتاق روشنی نشسته ام، ولی یک طرف آن تاریک است. امام حسین علیه السلام را در آن قسمت روشن اتاق دیدم. در همان حال به حضرت متوسل شدم و مشکلم را عنوان نمودم و بسیار پافشاری کردم. حضرت روبه من کرد و فرمود: «به آن سید که دم در نشسته، بگو چند جمله مصیبت دخترم رقیه را بخواند و شما هم اشک بریزید. ان شاءاللّه خوب می شوید». به طرف در اتاق که نگاه کردم شوهرخواهرم، حاج آقا مصطفی طباطبایی قمی را که از عالمان تهران بود دیدم. ایشان روضه حضرت رقیه علیهاالسلام خواند و من هم مشغول گریه شدم. در همین حالت مرا از خواب بیدار کردند.
روز بعد به همان پزشک متخصص مراجعه کردم. او پس از معاینه ای سرپایی دید اثری از بیماری در حنجره من نیست. خوابم را برای او تعریف کردم. او پس ازشنیدن آن، بی اختیار قلم از دستش افتاد و اشک در چشمانش حلقه زد. سپس گفت: «آقا، این بیماری شما لاعلاج بود و جز شفای اهل بیت علیهم السلام هیچ راه دیگری نداشت .
منبع :
1 . کرامات الحسینیه، علی میرخلف زاده، ج 2، ص 88.
فضائل امام محمد باقر علیهم السلام
فضائل امام محمد باقر علیه السلام
روایت اول :کشّى رحمه الله در کتاب «رجال» خود مى نویسد :
محمّد بن مسلم سى هزار حدیث از آن حضرت پرسش نمود ، و ایشان پاسخ همه آنها را به او فرمود .(1)
روایت دوم : در مکارم اخلاق آن حضرت : مردى از اهل شام با امام باقر علیه السلام رفت و آمد داشت و از دشمنان آن حضرت بود ، وى علّت رفت و آمد خود را اخلاق خوب و روش نیکوى امام علیه السلام ذکر کرد و به آن حضرت گفت : شما را مى بینم که مردى فصیح هستى ، یعنى صریح و روشن مطالب را بیان مى کنى و همه آداب را رعایت مى نمایى ، و الفاظ نیکو بر زبان جارى مى سازى ، بخاطر این ویژگى ها با شما رفت و آمد مى کنم و در مجلس شما حاضر مى شوم .(2)
مردى نصرانى از روى بى ادبى و تمسخر به آن حضرت عرض کرد : أنت بقَر ؟
امام علیه السلام فرمود : نه من باقر هستم .
عرض کرد : تو پسر زن طبّاخه یعنى آشپز هستى ؟
فرمود : آن مهارت و حرفه او بود .
عرض کرد : تو پسر کنیز سیاه دشنامگوى زشت گفتار هستى ؟
فرمود : إن کنت صدقت غفر اللَّه لها، وإن کنت کذبت غفر اللَّه لک .
اگر آنچه گفتى راست است خدا او را بیامرزد ، و اگر دروغ گفتى خدا تو را بیامرزد .
نصرانى چون این بزرگوارى و بردبارى را از آن حضرت مشاهده کرد به حقیقت اسلام اعتراف کرد و مسلمان شد .(3)
پی نوشت :
1) رجال کشّى: 163 ح 276، الإختصاص: 196 .
2) امالى طوسى : 41 ح 71 مجلس 14، بحار الأنوار : 233/46 ح1. ظاهراً مؤلّف رحمه الله این حدیث را از کتاب «سفینة البحار: 118/2» نقل نموده است .
3) مناقب ابن شهراشوب: 207/4 سطر5 ، بحار الأنوار : 289/46 ذیل ح 12.
منبع :
کتاب قطره از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام محمد باقر علیه السلام
رواین اول و دوم
فضائل امام هادی علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام هادی علیه السلام
بن شهر آشوب رحمه الله در کتاب «مناقب» و قطب راوندى رحمه الله در کتاب «خرائج» از ابوهاشم جعفرى نقل کرده اند که گفت:
خدمت امام هادى علیه السلام شرفیاب شدم، آن حضرت با من به زبان هندى سخن گفت، و من نتوانستم به خوبى پاسخ دهم در پیش روى آن حضرت سطل کوچکى بود که پر از سنگریزه بود.
امام علیه السلام یکى از آن سنگریزه ها را برداشت و در دهان مبارک خود نهاد و قدرى آن را مکید، و سپس آن را به من مرحمت فرمود و من آن را در دهانم گذاشتم، بخدا قسم از نزد آن حضرت برنخاستم مگر اینکه با هفتاد و سه لغت مى توانستم سخن بگویم که یکى از آنها هندى بود.(1)
پی نوشت :
4) الخرائج: 673/2 ح2، مناقب ابن شهراشوب: 408/4، إعلام الورى: 360 ، بحار الأنوار : 136/50 ح 17، کشف الغمّة: 397/2، مدینة المعاجز: 451/7 ح 34 .
فضائل امام صادق علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام صادق علیهم السلام
محمّد بن جریر طبرى رحمه الله در کتاب «نوادر المعجزات» از قیس بن خالد نقل کرده است که گفت : امام صادق علیه السلام را دیدم که با دست چپ مناره مسجد پیغمبر صلى الله علیه وآله وسلم و با دست راست دیوارهاى قبر را بالا برد ، و آنها را به ابرها و کناره آسمان رسانید ، سپس فرمود :
أنا جعفر ، أنا نهر الأغور ، أنا صاحب الآیات الأقمر ، أنا ابن شبیر وشبّر .
من جعفرم ، من رودخانه عمیقم ، من صاحب نشانه هاى روشنم ، من فرزند حسن و حسینم .
نوادر المعجزات: 137 ح2، دلائل الإمامة: 248 ح2، عنه مدینة المعاجز: 214/5 ح4.
فضائل امام کاظم علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام کاظم علیه السلام
روایت شده است که : به امام صادق علیه السلام عرض کردند : دوستى شما به فرزندت موسى علیه السلام چقدر است ؟
فرمود : وددت أن لیس لی ولد غیره حتّى لایشرکه فی حبّی له أحد.
دوست داشتم غیر از او فرزندى نمى داشتم تا در دوستى من با او شرکت نمى کرد ، و همه محبّت و دوستى من از آنِ او بود .(کشف الغمّة: 207/2، بحار الأنوار : 209/78 ح 78)
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام کاظم علیهم السلام
روایت دوم
کرامات حضرت عباس علیهم السلام
کرامات حضرت عباس علیه السلام
در رابطه با مردی که از ناحیه ی اجنه مضروب شده بود و هر دو پایش از ران و هر دو دستش از بازو قطع بود و پس از تفاصیل بسیار و برخوردهای گوناگون معلوم می شود بر اثر عدم رعایت (حرمت) شب و روز عاشورای حسینی بوده، تا اینکه بالاخره پولی فرستاد برای شیعیان نخاوله در مدینه ی طیبه و پیغام داد به آنها که اقامه ی عزاداری حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام را بنمایند و ترتیب مجلس سوگواری بدهند و برای رفع کسالت او دعا کنند، آنها هم مجلس را برپا کرده بودند و متوسل شده بودند به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام حال از زبان خودش بشنوید:
شخص مضروب، که از توسل اطلاعی نداشت، می گوید: در عالم رؤیا حضرت اباالفضل علیه السلام را دیدم که به بالین من آمدند و مرا به خاطر آنکه آنها برای من به ایشان توسل پیدا کرده بودند شفا دادند، در نتیجه به عزاداری حضرت سیدالشهداء معتقد شدم و همیشه ایام عاشورا مجلس ذکر مصیبت تشکیل می دهم.
منبع :
شبهای مکه صفحه 242
فضائل حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
رأیت ام کلثوم سلام الله علیها تخالها فاطمه الزهرا سلام الله علیها
وقار حضرت ام کلثوم سلام الله علیها مانند مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها بود .
منبع :
کامل بهایی از مرحوم عماد الدین طبری جلد 2 صفحه 366
.
معجزه امام کاظم علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
معجزه امام موسی بن جعفر علیه السلام
ابن شهراشوب در کتاب «مناقب» از علىّ بن یقطین نقل کرده است که گفت : هارون مردى را طلب کرد که امر حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام را باطل کند و آن حضرت را ساکت نماید و در میان مجلس شرمنده سازد .
آنگاه مجلسى را تشکیل داد و افسونگرى براى او آماده کردند ، سفره که گسترانیدند ، آن شخص حیله اى بر نان بکار برد بطوریکه وقتى خادم حضرت مى خواست نان بردارد بالا مى پرید ، و هارون با این عمل اظهار خوشحالى و سرور مى کرد و مى خندید .
امام کاظم علیه السلام که این صحنه را مشاهده کرد سر بلند کرد و به عکس شیرى که بر پرده اى کشیده شده بود اشاره نمود و فرمود :
یا أسد اللَّه خذ عدوّ اللَّه. اى شیر خدا ! دشمن خدا را بگیر .
به محض صدور این فرمان ، آن صورت به شکل شیرى بسیار قوى ظاهر گردید و آن مرد افسونگر را درید ، هارون و ندیمان او غش کردند و با صورت بر زمین افتادند و از وحشت و هراسى که به آنها دست داد عقل از سر آنها پرید ، و چون بعد از مدّتى بهوش آمدند هارون به حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام عرض کرد : از تو درخواست مى کنم بحقّ من بر تو از این صورت درخواست کنى که این مرد را برگرداند .
امام علیه السلام فرمود : إن کانت عصا موسى ردّت ما ابتلعته من حبال القوم وعصیّهم، فإنّ هذه الصورة تردّ ما ابتلعته من هذا الرجل .
اگر عصاى موسى آن ریسمان هاى ساحران را که بلعید برگردانیده بود این صورت هم این مردى را که بلعیده برمى گرداند .
و آن مؤثّرترین چیز در به هوش آمدن او بود .
منابع:
مناقب ابن شهراشوب: 299/4، بحار الأنوار : 41/48 ح 17، عیون اخبار الرضا علیه السلام: 78/1 ح1، امالى صدوق : 212 ح 20 مجلس 29 .
فضائل امام سجاد علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام زین العابدین علیه السلام
روایت شده است : مادر آن حضرت بنام شهربانو «شاه زنان»(1) که دختر یکى از پادشاهان عجم بنام یزدجرد بود در هنگام ولادت و زایمان آن حضرت از دنیا رفت ، و بعد از آن زن دیگرى سرپرستى و پرورش او را به عهده گرفت ، و امام علیه السلام او را مادر مى نامید .
نقل شده است : امام سجّاد علیه السلام با این زن در یک کاسه غذا نمى خورد ، و وقتى به آن حضرت عرض کردند : شما که نیکوکارترین مردم هستید چرا با این مادر هم غذا نمى شوید در حالى که او دوست دارد با شما هم غذا شود؟ امام علیه السلام در جواب فرمود :
أکره أن تسبق یدی إلى ما سبقت إلیه عینها، فأکون عاقّاً لها.
نمى پسندم دست من به لقمه اى پیشى بگیرد که او پیش از من به آن نظر افکنده است ، و در نتیجه با این عمل خاطر او را آزرده کنم و عاق او گردم .(2)
و وقتى فقیر و مستمندى نزد او مى آمد مى فرمود :
مرحباً بمن یحمل زادی إلى الآخرة .
خوش آمدى اى کسى که بار آخرت و توشه فرداى مرا به دوش مى گیرى .(3)
رو نوشت :
1) او دختر یزدجرد بن شهریار بن کسرى پادشاه روم بوده است .
در کتاب «روضة الواعظین: 201» نقل کرده است : امیرالمؤمنین علیه السلام حریث بن جابر حنفى را فرماندار ناحیه اى از مشرق زمین نمود ، و او دو دختر یزدجرد را به سوى آن حضرت فرستاد ، امیرالمؤمنین علیه السلام یکى از آن دو یعنى شاه زنان را به فرزندش امام حسین علیه السلام بخشید که از او حضرت زین العابدین علیه السلام به دنیا آمد ، و دیگرى را به محمّد بن ابى بکر بخشید که از او قاسم به دنیا آمد ، پس این دو پسرخاله اند .
2) مناقب ابن شهراشوب: 162/4، بحار الأنوار : 93/46 ح82 .
3) کشف الغمّة : 74/2، بحار الأنوار : 98/46 ح 86 .
فضائل امام حسن علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام حسن علیه السلام
محمّد بن جریر طبرى رحمه الله در کتاب «نوادر المعجزات» از زید بن ارقم نقل کرده است که گفت : در مکّه مکرّمه با عدّه اى بودیم و امام حسن مجتبى علیه السلام آنجا حضور داشتند ، از آن حضرت درخواست کردیم که معجزه اى به ما نشان دهد که آن را در شهر کوفه براى دوستان خود نقل کنیم ، وقتى چنین گفتیم دیدم امام حسن علیه السلام کلماتى فرمود .
ناگهان خانه کعبه بالا رفت تا اینکه در هوا قرار گرفت ، اهل مکّه در آن هنگام از این جریان غافل و به کار خود مشغول بودند ، آنها که شاهد قضیّه بودند بعضى گفتند : این سحر است ، و بعضى گفتند : این کار عجیب و خارق العاده است ، عدّه زیادى از زیر آن خانه عبور کردند و آن در هوا معلّق بود ، سپس امام علیه السلام آن را به جاى خود برگردانید .(1)
پی نوشت :
نوادر المعجزات: 104 ح 10، دلائل الإمامة: 169 ح 15، مدینة المعاجز: 238/4 ح 21.
فضائل امام زمان (عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام زمان (عج)
از امام صادق علیه السلام در تأویل آیه شریفه «لِیُظْهِرَه عَلَى الدّین کُلِّه»(6) «تا او را بر تمام ادیان غالب گرداند» ، روایت شده که فرمود:
واللَّه ما نزل تأویلها بعد، ولا ینزل تأویلها حتّى یخرج القائم.
به خدا قسم مضمون این آیه تحقّق نیافته و تحقق نمى یابد تا قائم علیه السلام خروج کند.(کمال الدین: 670/2 ح 16، بحار الأنوار : 324/52 ح 36 و 60/51 ح 58 ، تفسیر برهان : 121/2 ح1 ، تأویل الآیات: 688/2 ح7 .)
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام زمان (عج)
روایت دوم
فضائل امام جعفر صادق علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام جعفر صادق علیه السلام
ابن شهراشوب در کتاب «مناقب» نقل مى کند : یکى از حجّ گزاران خیال کرد کیسه پول او دزدیده شده است ، حضرت صادق علیه السلام را دید که نماز مى خواند و آن حضرت را نشناخت ، به او درآویخت و گفت : تو کیسه پول مرا که هزار دینار داشته گرفته اى .
امام علیه السلام او را به منزل بردند و هزار دینار وزن کرده به او مرحمت نمودند ، آن شخص وقتى به خانه اش برگشت کیسه پول خود را پیدا کرد ، آنگاه مبلغى را که از آن حضرت گرفته بود همراه با عذرخواهى برگردانید ولى امام صادق علیه السلام نپذیرفت و فرمود :
شیء خرج من یدی لایعود إلیّ .
چیزى که از دست ما بیرون رفت نباید به ما برگردد .(1)
پی نوشت :
1) مناقب ابن شهراشوب: 274/4 (با اختلاف اندکى در الفاظ) ، بحار الأنوار : 23/47 ذیل ح 26.
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام جعفر صادق علیهم السلام
روایت اول
فضائل امام کاظم علیهم السلام
فضائل امام حسن علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام حسن علیهم السلام
طریحى رحمه الله در کتاب «مجمع البحرین» مى گوید :
از طریق شیعه و سنّى روایت شده است که پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم و امیرالمؤمنین علیه السلام هر کدام به امام حسن و امام حسین علیهما السلام مى فرمودند :
بأبی أنت واُمّی.( مجمع البحرین : 44/1 .) پدر و مادرم فداى شما .
منبع :
کتاب قطرهای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام حسن علیهم السلام
روایت دوم
فضائل امام محمد باقر علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام محمد باقر علیه السلام
پدرش امام سجّاد صلوات اللَّه علیه درباره اوصاف آن حضرت فرمود :
إنّه الإمام وأبو الأئمّة، معدن الحلم، وموضع العلم یبقره بقراً، واللَّه لهو أشبه الناس برسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم.
او امام و پدر امامان است ، معدن بردبارى و جایگاه علم و دانش است ، همانند دریائى که آب در آن موج مى زند علم و دانش در سینه اش موج مى زند ، و او آن را مى شکافد و نشر مى دهد ، بخدا قسم او شبیه ترین مردم به رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم است .
کفایة الأثر: 31، بحار الأنوار : 388/36 ح3، منتخب الأثر: 248 ح3.
کرامات حضرت عباس علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
کرامات حضرت عباس علیه السلام
ﺩﺍﺵ ﻋﻠﻰ
ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺟﺎﻫﻠﻬﺎﻯ ﻣﺤﻞ ﻣﺎ (ﺩﺍﺵ ﻋﻠﻰ) ﺑﻮﺩ، ﻛﻪ ﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻴﺶ ﻓﻮﺕ ﺷﺪ. ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻴﺎﺗﺶ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮﻯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺭﺩ ﻣﻰ ﺷﺪﻡ، ﺩﻳﺪﻡ (ﺩﺍﺵ ﻋﻠﻰ) ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺭﺍ ﻗُﺮﻕُ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺎﻗﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﺶ ﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﻳﻚ ﻧﻔﺲ ﻛﺶ ﺟﺮﺃ ﺕ ﻧﻄﻖ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻭ ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﻦ ﺑﺎ ﻗﺎﻃﺮ ﺑﻪ ﻣﺠﺎﻟﺲ (ﺳﻮﻮﺍﺭﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻴﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ (ﻉ) ) ﻣﻰ ﺭﻓﺘﻢ. ﺍﺯ ﺳﺮﺬﺭ ﻛﻪ ﺭﺩ ﺷﺪﻡ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻡ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﻳﺪ ﻭﺗﺎ ﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﻔﺖ: ﺍﺯ ﻗﺎﻃﺮ ﻴﺎﺩﻩ ﺷﻮ، ﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﻔﺖ: ﻛﺠﺎ می ﺭﻭﻯ؟ ﺩﻳﺪﻡ ﻣﺴﺖ ﻣﺴﺖ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺖ، ﻔﺘﻢ: ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﺭﻭﺿﻪ می ﺭﻭﻡ، ﻔﺖ: (ﻳﻚ ﺭﻭﺿﻪ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻫﻤﻴﻨﺠﺎ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﺑﺨﻮﺍﻥ، ) ﻮﻥ ﺎﺭﻩ ﺍﻯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ، ﻳﻚ ﺭﻭﺿﻪ (ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ (ﻉ) ) ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ، (ﺩﺍﺵ ﻋﻠﻰ) ﺑﻨﺎ ﻛﺮﺩ ﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩﻥ، ﺍﺷﻜﻬﺎ ﺭﻭﻯ ﻮﻧﻪ ﺍﺵ ﻣﻰ ﻏﻠﺘﻴﺪ ﻭ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻰ ﺭﻳﺨﺖ، ﺎﻗﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻏﻠﺎﻑ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻗﺮﻕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ (ﺑﻌﺪ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﻛﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻮﺑﻪ ﺍﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ) ﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺩﺍﺵ ﻋﻠﻰ ﻣُﺮﺩ، ﻨﺪ ﺷﺐ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻓﻮﺗﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻡ، ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺮﺳﻴﺪﻡ، ﻣﺜﻞ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻭﺿﻊ ﺷﺐ ﺍﻭﻝ ﻗﺒﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﻢ. ﻔﺖ: ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ سوالاتی ﺑﻜﻨﻨﺪ، ﺳﻘﺎﺋﻰ ﺁﻣﺪ (ﻣﻘﺼﻮﺩﺵ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ (ﻉ) ﺑﻮﺩ) ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: (ﺩﺍﺵ ﻋﻠﻰ ﻏﻠﺎﻡ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ ﻛﺎﺭﻯ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﺵ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ.
منبع :
همان آدرس 75
پاداش زیارت قبر امام حسین علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
پاداش زیارت قبر امام حسین علیه السلام
شیخ صدوق قدس سره در کتاب «امالى» از عبداللَّه بن فضل روایت کرده است که گفت : نزد امام صادق علیه السلام بودم که مردى از اهل طوس وارد شد و از آن حضرت سئوال کرد : اى فرزند رسول خدا ! کسى که قبر مبارک امام حسین علیه السلام را زیارت کند چه پاداشى خواهد داشت ؟
امام علیه السلام به او فرمود :
یا طوسی؛ من زار قبر أبی عبداللَّه الحسین بن علیّ علیهما السلام وهو یعلم أنّه إمام من اللَّه مفترض الطاعة على العباد غفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر وقبل شفاعته فی سبعین مذنباً، ولم یسأل اللَّه عزّوجلّ عند قبره حاجة إلّا قضاها له... .
اى طوسى ! کسى که به زیارت قبر اباعبداللَّه الحسین علیه السلام برود و او را بشناسد که امام واجب الإطاعه است یعنى خداوند بر همه بندگان واجب کرده که از او فرمانبردارى کنند ، خدا گناهان گذشته و آینده او را مى آمرزد ، و شفاعت او را در مورد هفتاد گنهکار مى پذیرد ، و در کنار آن قبر مبارک حاجتى را از خدا درخواست نمى کند مگر آنکه براى او برآورده مى کند... .
مؤلّف رحمه الله گوید : اینکه در حدیث مى فرماید : «خدا گناهانى را که در آینده ، زائر امام حسین علیه السلام مرتکب شود مى آمرزد» معنایش اینستکه توفیق توبه کردن به او مرحمت مى کند و عاقبتش را نیکو مى گرداند ، تا اجازه و رخصت در ارتکاب گناه که از نظر عقلى قبیح است لازم نیاید .
منبع :
امالى صدوق : 684 ح 11 مجلس 86 ، بحار الأنوار : 23/101 ح 15 .
فضائل امام محمد باقر علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام محمد باقر علیه السلام
در مکارم اخلاق آن حضرت : مردى از اهل شام با امام باقر علیه السلام رفت و آمد داشت و از دشمنان آن حضرت بود ، وى علّت رفت و آمد خود را اخلاق خوب و روش نیکوى امام علیه السلام ذکر کرد و به آن حضرت گفت : شما را مى بینم که مردى فصیح هستى ، یعنى صریح و روشن مطالب را بیان مى کنى و همه آداب را رعایت مى نمایى ، و الفاظ نیکو بر زبان جارى مى سازى ، بخاطر این ویژگى ها با شما رفت و آمد مى کنم و در مجلس شما حاضر مى شوم .(1)
مردى نصرانى از روى بى ادبى و تمسخر به آن حضرت عرض کرد : أنت بقَر ؟
امام علیه السلام فرمود : نه من باقر هستم .
عرض کرد : تو پسر زن طبّاخه یعنى آشپز هستى ؟
فرمود : آن مهارت و حرفه او بود .
عرض کرد : تو پسر کنیز سیاه دشنامگوى زشت گفتار هستى ؟
فرمود : إن کنت صدقت غفر اللَّه لها، وإن کنت کذبت غفر اللَّه لک .
اگر آنچه گفتى راست است خدا او را بیامرزد ، و اگر دروغ گفتى خدا تو را بیامرزد .
نصرانى چون این بزرگوارى و بردبارى را از آن حضرت مشاهده کرد به حقیقت اسلام اعتراف کرد و مسلمان شد .(2)
پی نوشت :
1) امالى طوسى : 41 ح 71 مجلس 14، بحار الأنوار : 233/46 ح1. ظاهراً مؤلّف رحمه الله این حدیث را از کتاب «سفینة البحار: 118/2» نقل نموده است .
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام محمد باقر علیه السلام
روایت دوم
فضائل حضرت زینب سلام الله علیها
فضائل حضرت زینب سلام الله علیها
ایراد خطبه در کودکی
از عجایب اینکه زینب (س) در حدود شش سالگی، خطبه غرا و طولانی مادرش حضرت زهرا (س) را که در مسجد النبی، پیرامون فدک و رهبری امام علی (ع) ایراد کرد، حفظ نموده بود، برای آیندگان روایت می کرد، با اینکه آن خطبه هم مشروح و طولانی است و هم واژه ها و جمله های دشوار و پر معنی و بسیار در سطح بالا دارد و این از عجایب روزگار است و دیگران آن خطبه را از زینب (س) نقل نموده اند.
منتخب التواریخ، ص 93؛ سفینه البحار، ج 1 ص 558.
فضائل امام رضا علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام رضا علیه السلام
روایت شده است : آن حضرت پیراهن سبز رنگ خود را که از پشم نرم و نازک تهیّه شده بود به دعبل مرحمت نمود و فرمود :
احتفظ بهذا القمیص، فقد صلّیت فیه ألف لیلة [فی کلّ لیلة] ألف رکعة ، وختمت فیه القرآن ألف ختمة.(1)
این پیراهن را خوب نگهدارى کن ، من هزار شب در آن هر شبى هزار رکعت نماز خوانده ام ، و در آن هزار مرتبه قرآن را ختم کرده ام .
پی نوشت :
1) امالى طوسى : 359 ح 89 مجلس 12، بحار الأنوار : 238/49 ح7، و 222/83 ح7.
منبع :
کتاب قطره ای دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام رضا علیه السلام
روایت دوم
فضائل امام رضا علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام رضا علیهم السلام
کلینى رحمه الله در کتاب «کافى» از یزید بن سلیط نقل کرده است که گفت : همراه عدّه اى به قصد عمره راه افتاده بودم ، بین راه در محلّى با حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام ملاقات کردم ، به ایشان عرض کردم : فدایت شوم ، این محلّى را که در آن هستیم بخاطر دارید ؟
فرمود : بلى ، و آیا تو نیز در خاطرت هست ؟
گفتم : بلى ، من و پدرم شما را که همراه امام صادق علیه السلام و برادرانت بودید در اینجا ملاقات کردیم ، پدرم به امام صادق علیه السلام عرض کرد : فداى شما شوم ، همگى امامان پاک و معصوم هستید و کسى از مرگ رهائى نمى یابد ، به من مطلبى بگو تا براى آیندگان بازگو کنم که راه آنها مشخّص و تکلیف آنها روشن باشد و دچار گمراهى و انحراف نشوند .
فرمود : بلى ، اینها همه فرزندان من هستند ، سپس به شما اشاره نمود و فرمود :
وهذا سیّدهم وقد عُلّم الحکم والفهم والسخاء والمعرفة بما یحتاج إلیه الناس، وما اختلفوا فیه من أمر دینهم ودنیاهم.
و این آقا سرور همه آنها است ، به او حکمت و فهم و بخشندگى آموخته شده ، و به آنچه مردم نیاز دارند ، و آنچه در او اختلاف کنند از مشکلات دینى و امور دنیوى شناخت دارد .
و او خوش اخلاق و خوش برخورد است ، او درى از درهاى رحمت الهى است و در او خصوصیّت دیگرى است که از تمام اینها بهتر است .
پدرم عرض کرد : پدر و مادرم فدایت ، آن خصوصیّت و امتیاز چیست ؟
فرمود : خداوند تبارک و تعالى از نسل او دادرس و فریادرس این امّت و دانش و نور و فضیلت و حکمت آن را خارج مى کند ، او بهترین نوزاد و بهترین نوجوان است .
یحقن اللَّه عزّوجلّ به الدماء، ویصلح به ذات البین ویلمُّ به الشعث.
خداوند به سبب او خونها را حفظ مى کند و بین افراد صلح و سازش برقرار مى نماید ، و پراکندگى را به اجتماع و اتّفاق تبدیل مى سازد .
برهنه را مى پوشاند و گرسنه را سیر مى نماید و ترسان را ایمن مى گرداند ، خداوند بخاطر او بارانش را مى فرستد و به بندگانش رحم مى کند ، او بهترین میانسال و بهترین نوجوان است ، گفتار او حکمت و خاموشى او دانش است ، براى مردم بیان مى کند و روشن مى سازد آنچه را که اختلاف دارند و بستگان و خویشان او به سیادت و آقایى مى رسند قبل از آنکه او به سنّ بلوغ رسد... .(1)
پی نوشت :
1) الکافى :
313/1 ح 14، مدینة المعاجز: 251/6 ح 58، حلیة الأبرار: 378/2، إعلام الورى: 317، بحار الأنوار : 25/50 ح 17 ، الإرشاد: 342، الغیبة شیخ طوسى : 27 .
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام رضا علیهم السلام
روایت اول
چهار گروه مورد شفاعت پیامبر (ص) قرار میگیرند
بسم الله الرحمن الرحیم
شفاعت پیامبر (ص) در روز قیامت به واسطه دوستی با اهل بیت (ع)
شیخ صدوق رحمه الله در کتاب «خصال» از حضرت رضا علیه السلام، از پدران بزرگوارش: نقل کرده که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرموده است:
أربعة أنا الشفیع لهم یوم القیامة ولو آتونی بذنوب أهل الأرض: المعین لأهل بیتی، والقاضی لهم حوائجهم عند ما اضطرّوا إلیه، والمحبّ لهم بقلبه ولسانه، والدافع عنهم بیده.
فرداى قیامت براى چهار گروه شفاعت خواهم کرد گرچه با گناهان اهل زمین بر من وارد شوند: آنان که به اهل بیت من کمک کرده اند، و کسانى که هنگام احتیاج حوائج آنها را برآورده کرده اند، و آنها که به قلب و زبان خود با اهل بیت من دوستى کرده اند، و کسانى که از ایشان با نیروى خود دفاع نموده و آنها را حمایت کرده اند.
منابع :
الخصال:
196/1 ح 1، صحیفة الرضا علیه السلام: 2، بحار الأنوار: 225/96 ح 24، عیون
اخبار الرضا علیه السلام: 253/1، امالى طوسى: 376/1، بحار الأنوار: 220/96 ح 10، بشارة المصطفى: 17 (با اندکى اختلاف)، بحار الأنوار:123/68 ح 51 و ص
135 ح 70.
فضائل امام هادی علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام هادی علیه السلام
راوندى رحمه الله در کتاب «خرائج» مى نویسد: روایت شده که ابو هاشم جعفرى(1) بعد از وفات حضرت رضا و فرزندش امام جواد علیه السلام خدمت امام هادى مى رسید و زیاد به آن حضرت مراجعه مى کرد، روزى عرض کرد: من وقتى از خدمت شما به بغداد مى روم شوق دیدار شما را پیدا مى کنم، گاهى نمى توانم با کشتى سفر کنم، مرکبى هم جز همین بِرذون(2) ضعیف ندارم، از خدا بخواهید که مرا در راه زیارت شما تقویت فرماید.
امام علیه السلام براى او دعا کرد و فرمود:
قوّاک اللَّه یا أباهاشم ، وقوّى برذونک .
خداوند به تو اى ابو هاشم و برذونت قوّت دهد .
راوى گوید: بعد از دعاى آن حضرت ابوهاشم نماز صبح را در بغداد مى خواند و با همان مرکب براه مى افتاد و نزدیک ظهر به سامراء مى رسید(3) دوباره اگر مى خواست همان روز به بغداد بر مى گشت و این از عجیب ترین دلایل و معجزاتى بود که از آن امام علیه السلام مشاهده شد .(4)
پی نوشت :
1) او داود بن قاسم بن اسحاق بن عبداللَّه بن جعفر بن ابى طالب است .
نجاشى در کتاب رجال خود ص 156 رقم 411 فرموده است : ابوهاشم مقام و مرتبه والایى نزد ائمه طاهرین علیهم السلام داشت ، و از ثقات است که به خبرش اطمینان حاصل مى شود ، و شیخ رحمه الله در «فهرست» فرموده است : ابوهاشم از ائمّه علیهم السلام پنج امام بزرگوار - از حضرت رضا علیه السلام تا حضرت صاحب الأمر ارواحنا فداه - را درک کرده است .
2) برذون نوعى چهارپا است که از اسب ضعیفتر و از الاغ در راه رفتن تواناتر است، ظاهراً به آن یابو گفته مى شود.
3) فاصله بین سامراء و بغداد ، سى فرسخ است .
4) الخرائج: 672/2 ح1، إعلام الورى: 361، مناقب ابن شهراشوب: 409/4 ، بحار الأنوار : 137/50 ح 21، إثبات الهداة: 437/3 ح 33 ، مدینة المعاجز : 454/7 ح 37 .
فضائل امام کاظم علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام کاظم علیهم السلام
عیّاشى رحمه الله از سلیمان بن عبداللَّه نقل مى کند که گفت : در خدمت حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام بودم زنى را آوردند که صورتش به پشت برگشته بود .
امام علیه السلام دست راست خود را بر پیشانى او و دست چپ را پشت آن گذاشت سپس صورت او را از طرف راست فشار داد و این آیه را تلاوت فرمود :
«إنَّ اللَّهَ لایُغَیِّر ما بِقَوْم حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأنْفُسِهِم»(سوره رعد ، آیه 11 ) .
«خداوند احوال طایفه اى را تغییر نمى دهد تا آنکه آنها وضع خود را تغییر دهند» .
پس به عنایت حضرت صورت به حال اوّل برگشت ، آنگاه به او فرمود :
احذری أن تفعلی کما فعلت. مبادا دوباره کارى که کردى انجام دهى .
حاضرین عرض کردند : اى فرزند رسول خدا ! او چه کرده بود ؟
فرمود : گناه او پوشیده شده و من از آن پرده برنمى دارم مگر اینکه خودش بخواهد بازگو کند .
آنها از خود آن زن پرسیدند ، و او جواب داد : شوهرم زن دیگرى داشت ، روزى برخاستم نماز بخوانم با خود گمان کردم که الآن شوهرم با او است . به دنبال این فکر به تفحّص پرداختم و وقتى سرکشى کردم هوو را دیدم که تنها نشسته و شوهرم با او نیست ، بر اثر این سرکشىِ بیجا صورتم آنگونه گردید .
منبع :
تفسیر عیّاشى : 205/2 ح 18، بحار الأنوار : 56/6 ح3، تفسیر برهان : 284/2 ح3، المستدرک: 408/5 ح2 .
فضائل حضرت علی اصغر علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل حضرت علی اصغر علیه السلام
امام حسین(ع) متوجه شد که فرزند کوچکش از تشنگی بیتاب و گریان شده و به همین دلیل او را در مقابل سپاه دشمن بر فراز دستان خود گرفته و فرمود: ای مردم اگر به من رحم نمیکنید، دلتان برای این طفل بسوزد!
در این هنگام یکی از افراد سپاه دشمن، با تیری این کودک را هدف قرار داده و او را به شهادت رساند. امام با دیدن این صحنه، گریان شده و به پروردگار عرضه داشت: خدایا! تو خود بین ما و این گروه که با وعده یاری و کمک، ما را دعوت کرده و اکنون ما را میکشند، قضاوت کن!
بعد از این سخنان، ندایی از غیب رسید که ای حسین! به فکر کودکت نباش که اکنون دایهای در بهشت در اختیار او بوده و به او شیر خواهد داد.
عبور از سختی ها و مشکلات با نام مبارک امیرالمومنین علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
عبور از سختی ها و مشکلات با نام مبارک امیرالمومنین علیه السلام
ﺭﻭﺯﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺭﺍﻫﻰ ﻣﻰ ﺬﺷﺖ، ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﻳﻬﻮﺩﻯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ ﺧﻴﺒﺮ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪ، ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﺩﺭّﻩ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﺳﻴﻞ ﺁﺏ ﺯﻳﺎﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ، ﻳﻬﻮﺩﻯ ﻓﻮﺭﺍً ﺎﺭﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻧﺨﻰ ﻳﺎﺸﻤﻰ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻴﻴﺪﻩ ﻭ ﺭﻭﻯ ﺁﺏ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﻣﻘﺪﺍﺭﻯ ﻛﻪ ﺭﻓﺖ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﻔﺖ:
ﺍﺮ ﺁﻧﻪ ﺭﺍ ﻣﻦ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻰ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻯ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﺮﺩﻡ. ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻗﺪﺭﻯ ﺗﻮﻗّﻒ ﻛﻦ، ﺳﺲ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺍﻯ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻓﻮﺭﺍً ﺁﺏ ﻣﻨﺠﻤﺪ ﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺳﻔﺖ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﻯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ.
ﻳﻬﻮﺩﻯ ﻛﻪ ﻨﻴﻦ ﺩﻳﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﻯ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﺍﻯ ﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩ ؛ ﻪ ﻴﺰﻯ ﻔﺘﻰ ﻛﻪ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻨ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻛﺮﺩﻯ؟
ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺗﻮ ﻪ ﻴﺰﻯ ﻔﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺁﺏ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﺮﺩﻯ؟
ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﺃﻧﺎ ﺩﻋﻮﺕ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺈﺳﻤﻪ ﺍﻟﺄﻋﻈﻢ. ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺍﻋﻈﻢ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ.
ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﺳﻢ ﺍﻋﻈﻢ ﺧﺪﺍ ﻴﺴﺖ؟
ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﺍﺳﻢ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤّﺪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠﻢ.
ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻣﻦ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤّﺪﻡ. ﻳﻬﻮﺩﻯ ﺑﻪ ﺣﻘّﺎﻧﻴّﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺁﻭﺭﺩ.
منبع :
مدینة المعاجز - ج۱- ص۴۳۰
فضائل حضرت فاطمه بنت اسد (س)
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل حضرت فاطمه بنت اسد (س)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از فاطمه بنت اسد علیهاالسلام چنین یاد کردند: «او پس از ابی طالب، بهترین خلق خدا به لحاظ رفتار با من بود. او مادر دیگر من پس از مادرم بود. ابوطالب نیکی می کرد و صاحب سفره بود و فاطمه ما را بر طعامی که تهیه دیده بود، گرد می آورد و از هر غذایی که بود، سهم مرا از دیگران بیشتر می داد تا دوباره برگردم.»
منابع :
وفیق ابوعلم، الامام علی؛ رجل الاسلام المخلّد، ص 33 / ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی التمییز الصحابه، ج 4، ص 369 / ابوالمؤیّد الموفق خوارزمی، مقتل الحسین علیه السلام ، ج 1، ص 33.
فضائل امام زمان (عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام زمان (عج)
کیفیّت ولادت آن حضرت : طبرى رحمه الله در کتاب «دلائل الإمامه» از حکیمه خاتون دختر حضرت جواد علیه السلام نقل کرده است که گفت:
امام عسکرى علیه السلام روزى به من فرمود: عمّه جان دوست دارم امشب نزد ما افطار کنى، زیرا امر مهمّى در آن به وقوع مى پیوندد.(1)
عرض کردم: آن امر مهم چیست؟
فرمود: إنّ القائم من آل محمّد یولد فی هذه اللیلة.
همانا آن قیام کننده از آل محمّد امشب بدنیا می آید.
عرض کردم: از چه کسى متولّد مى شود و مادرش کیست؟
فرمود: نرجس.
حکیمه خاتون گوید: وارد خانه شدم، اوّل کسى که با من برخورد کرد حضرت نرجس خاتون علیها السلام بود.
به من گفت: عمّه جان ؛ فداى شما شوم حالتان چطور است؟
به او گفتم: بلکه من فداى شما شوم اى سرور زنان این عالم، چون کفشهایم را بیرون آوردم نرجس خاتون آمد که آب روى پاهاى من بریزد، او را قسم دادم که چنین نکند و گفتم: بدان خداوند تبارک و تعالى تو را به نوزادى گرامى داشته است که امشب به دنیا خواهد آمد، با شنیدن آن جامه اى از وقار و هیبت نرجس را پوشانید، و من به او باردارى و اثرى از آن ندیدم.
سؤال کرد : چه وقت آن نوزاد به دنیا خواهد آمد؟ دوست نداشتم وقت مشخّصى را ذکر کنم مبادا دروغ گفته باشم لذا به او گفتم: امام عسکرى علیه السلام فرموده است: در سپیده اول صبح.
وقتى که افطار کردم و از نماز فارغ شدم خوابیدم و نرجس علیها السلام با من خوابید، سپس براى نماز شب از خواب بیدار شدم و نرجس علیها السلام نیز بیدار شد، نماز را خواندم و به انتظار فرارسیدن صبح نشستم، نرجس به استراحت پرداخت، چون گمان کردم صبح نزدیک شده براى جستجو از طلوع فجر بیرون آمدم و به آسمان نگاه کردم، ستارگان را دیدم که ناپدید گشته اند و فجر اوّل خیلى نزدیک شده است، سپس برگشتم و گویا شیطان مرا به وسوسه انداخت.
امام عسکرى علیه السلام از اطاق مجاور مرا صدا زد و فرمود: عمّه جان شتاب مکن، پس گویا آن امر انجام شد .
و او سجده کرد ، و شنیدم در دعایش چیزى مى گفت که نفهمیدم و ندانستم چیست ؟ در این هنگام پایدارى و آرامش یافتم. چیزى نگذشت که احساس کردم نرگس به خود حرکتى داد، به او گفتم: نترس ، خدا نگهدار تو باشد. روى سینه من قرار گرفت، و کودک را به طرف من رها کرد و خود سجده کنان بر زمین افتاد و کودک را دیدم که به حال سجده روى زمین قرار گرفته است .
او در سجده اش به توحید و نبوت و امامت اقرار کرد و فرمود:
لا إله إلاّ اللَّه، محمّد رسول اللَّه ، وعلیّ حجّة اللَّه .
معبودى جز خداوند نیست ، محمّد صلى الله علیه وآله وسلم فرستاده خدا ، و على علیه السلام حجّت پروردگار است .
آنگاه یکایک امامان را تا پدر بزرگوارش برشمرد . امام عسکرى علیه السلام مرا صدا زد و فرمود: عمّه جان پسرم را نزد من بیاور، خواستم او را اصلاح کنم و پاکیزه گردانم، دیدم به هیچگونه اصلاح نیازى ندارد و کاملاً تمیز و پاکیزه است.
کودک را نزد امام علیه السلام بردم، امام علیه السلام نور دیده اش را بغل گرفت صورت و دست و پاى مبارک او را بوسید و زبان خویش را در دهان آن طفل نهاد و همانند مرغى که به جوجه اش با نوک خویش غذا دهد اسرار و معارف الهى را به او چشانید و سپس به او فرمود: فرزندم بخوان .
آن مولود مبارک لبها را گشود و خواندن قرآن را از «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» آغاز کرد .
سپس امام علیه السلام بعضى از کنیزان را که مى دانست راز نگهدار هستند و این خبر را فاش نمى کنند فرا خواند و نوزاد را به آنها نشان داد و فرمود :
بر این طفل سلام کنید و او را ببوسید و بگوئید: ترا به خدا سپردیم، و باز گردید. بعد از آن فرمود: عمّه جان، نرجس را بخوان تا نزد من آید.
او را صدا زدم و گفتم : امام علیه السلام ترا مى خواند که نوزادت را ببینى و با او وداع کنى، و من پس از مشاهده آن امر مهم و گذراندن آن شب تاریخى به خانه برگشتم .
فردا وقتى به محضر امام علیه السلام رسیدم نوزاد را نزد آنها نیافتم، ولادت مسعود او را به آن حضرت تبریک گفتم و از ایشان سراغ نوزادش را گرفتم، به من فرمود:
یا عمّة؛ هو فی ودایع اللَّه إلى أن یأذن اللَّه فی خروجه.
او در امان خدا و تحت حمایت او است تا اینکه خداوند به او اجازه خروج دهد.(2)
طبرى رحمه الله در همان کتاب روایت دیگرى نظیر این روایت ذکر کرده و مختصرى اضافه دارد که در اینجا نقل مى کنیم:
فوضعت صبیّاً کأنّه فلقة قمر ، على ذراعه الأیمن مکتوب : «جاءَ الحَقُّ وَزَهَقَ الباطِلُ إنَّ الباطِلَ کانَ زَهُوقاً»(3) .
نرجس علیها السلام نوزادى که گویا ماه پاره اى بود به دنیا آورد، بر بازوى راست او نوشته شده بود: «حق پدیدار شد و باطل نابود گردید، و به راستى که باطل از بین رفتنى است و بقا ندارد» .
امام علیه السلام مدتى با او اظهار محبت کرد و گفتگو نمود تا لب به سخن گشود، و آنگاه یکایک امامان را بر شمرد تا به خودش رسید، و براى دوستانش دعا کرد که خدا بدست او فرج و گشایشى حاصل فرماید.
سپس بین من و امام علیه السلام تاریکى فاصله انداخت و بعد از آن، نوزاد را ندیدم، عرض کردم: اى سرور من، آن نوزادى که نزد خدا گرامى است کجا رفت؟
فرمود: آنکه از تو به آن کودک سزاوارتر است او را گرفت.
من از جا برخاستم و به منزل برگشتم، بعد از چهل روز به خانه امام عسکرى علیه السلام شرفیاب شدم، پسر بچّه اى را دیدم که در میان خانه راه مىرود، چهره اى از چهره او زیباتر، لغتى از لغت او فصیح تر، و کلامى از کلام او دلنشین تر ندیده بودم .
به امام علیه السلام عرض کردم: این کیست که با این اوصاف مى بینم؟
فرمود : هذا المولود الکریم على اللَّه؟
این همان مولود عزیز و گرامى نزد خدا است.
عرض کردم: او که بیشتر از چهل روز نیست که به دنیا آمده در حالى که شبیه چهل روزه ها نیست. امام علیه السلام تبسّمى نمود و فرمود:
أما علمتِ أنّا معاشر الأوصیاء ننشأفی الیوم کما ینشأ غیرنا فی الجمعة، وننشأ فی الجمعة کما ینشأ غیرنا فی الشهر، وننشأ فی الشهر کما ینشأ غیرنا فی السنة.
عمّه جان آیا نمی دانى که ما طایفه امامان در هر روز به اندازه یک هفته دیگران ، در هر هفته به اندازه یک ماه و در هر ماه به اندازه یک سال آنها رشد مى کنیم.(4)
و شاعر چه نیکو سروده است:
صاحب العصر الإمام المنتظر
من بما یأباه لایجری القدر
حجّةاللَّه على کلّ البشر
خیر أهل الأرض فی کلّ الخصال
شمس أوج المجد مصباح الظلام
صفوة الرحمان من بین الأنام
الإمام بن الإمام بن الإمام
قطب أفلاک المعالی والکمال
فاق أهل الأرض فی عزّ وجاه
فارتقى فی المجد أعلى مرتقاه
لو ملوک الأرض حلّوا فی ذراه
کان أعلى صفّهم صفّ النعال
یا أمین اللَّه یا شمس الهدى
یا إمام الخلق یا بحر الندى
عجّلن عجّل فقد طال المدى
واضمحلّ الدین واستولى الضلال
او صاحب دوران و امامى است که همگان انتظار قدومش را دارند ، کسى است که اگر چیزى را نخواهد و نپذیرد مورد تقدیر الهى واقع نمى شود، و جریان پیدا نمى کند.
او حجّت الهى بر همه افراد بشر است ، و از همه اهل عالم در تمام خصلتهاى نیکو بهتر و برتر است .
خورشید آسمان عظمت و چراغ روشنى بخش تاریکى ها است، او برگزیده خداوند مهربان از میان آدمیان است .
او امام است و پدرانش امام بوده اند ، مدار دائره همه صفات عالى و کمالات است .
در عزّت و عظمت و شکوه از همه فراتر است، و در بزرگوارى و بخشندگى در بالاترین مرتبه قرار گرفته است .
اگر پادشاهان روى زمین در سراى او وارد شوند ، برترین مرتبه آنها جایگاه کفشها است .
اى امین پروردگار ، و اى خورشید هدایت ، اى پیشواى مخلوقات ، و اى دریاى سخاوت و بخشش .
در ظهورت شتاب کن که مدّت غیبت تو طولانى شد ، و دین الهى از بین رفت و گمراهى چیره شد .
و اشکالى ندارد در اینجا اشعارى فارسى که از سروده هاى آیة اللَّه استاد حاج شیخ محمد حسین اصفهانى قدس سره درباره ولادت باسعادت امام زمان صلوات اللَّه علیه مى باشد ذکر کنیم :
اى نسیم سحرى، این شب روشن چه شب است
مگر امشب مه من شمع دل انجمن است
چه شب است این شب فیروز دل افروز چه روز
مگر امشب شب اشراق دل آرام من است
مشرق شمس ابد مطلع انوار ازل
صاحب العصر أبوالوقت امام زمن است
مظهر قائم بالقسط حجاب ازلى
معلن سرّ خفى مظهر ما قد بطن است
مرکز دائره هستى و قطب الأقطاب
آنکه با عالم امکان مثَل روح و تن است
مالک کن فیکون و مَلِک کون و مکان
مظهر سلطنت قاهره ذى المنن است
بحر موّاج ازل چشمه سرشار ابد
کاندر آن صبح و مسا روح قدس غوطه زن است
طور سیناى تجلّى که بسى همچو کلیم
أرنى گو سر کویش همگى را وطن است
یوسف مصر حقیقت که دو صد یوسف حسن
نتوان گفت که آن درّ ثمین را ثمن است
حجّت قاطعه و قامع الحاد و ضلال
رحمت واسعه و کاشف کرب و محن است
حاوى علم و یقین حامى دین وآئین
ماحى زیغ و زلل محیى فرض و سنن است
جامع الشمل پس از تفرقه اهل ضلال
باسط العدل پس از آنکه زمین پر فتن است
اى سلیمانِ جهان پادشه عرش مکان
خاتم مُلک تو تا کى بکف اهرمن است
اى هماى ملأ قدس و حمام جبروت
تا به کى روضه دین مسکن زاغ و زغن است
اى رخت کعبه توحید و درت کوى اُمید
تا به کى کعبه دلها همه بیت الوثن است
پرده از سرّ أنا اللَّه برانداز دمى
تا بدانند که شایسته این ما و من است
دل بدریا زده از شوق جمالت الیاس
خضر از عشق تو سرگشته رَبْع(5) و دمن است
کعبه درگه تو قبله ارواح و عقول
خاک پاک ره تو سجدهگه مرد و زن است
اى ز روى تو عیان جنّت ارباب جنان
بى تو فردوس برین بر همه بیت الحزن است
اى که در ظلّ لواى تو کند گردون جاى
نوبت رایت اسلام بر افراشتن است
اى ز شمشیر تو از خوف، دل دهر دو نیم
گاه خونخواهى شاهنشه خونین کفن است
و ذکر شده است که تاریخ ولادت آن حضرت صلوات اللَّه علیه به حساب ابجد با کلمه «نور» مطابق است .
پی نوشت :
1) امام عسکرى علیه السلام این بانوى باعظمت را که دختر امام جواد علیه السلام و خواهر امام هادى علیه السلام و عمّه آن حضرت و سرآمد بانوان شیعه در آن زمان بود دعوت کرد تا آنجا بماند و شاهد عینى ولادت آن آخرین ذخیره الهى باشد ، و پس از چند روز که به محضر شریف آن حضرت شرفیاب شد .
امام علیه السلام به او فرمود: عمّه جان ، هنگامى که من از دنیا رفتم و شیعیانم دچار اختلاف شدند به افراد مورد اعتماد قصّه ولادت او را بگو، ولى باید این داستان پیش تو و آنها پنهان باشد ... .
2) دلائل الإمامة: 497 ح 93، تبصرة الولى: 15 ح3.
3) سوره إسراء ، آیه 81 .
4) دلائل الإمامة: 500 ضمن ح 94، تبصرة الولى: 19 ضمن ح 4.
منبع :
کتاب قطره ای دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام زمان (عج)
روایت اول
فضائل امام حسن عسکری علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام حسن عسکری علیه السلام
قطب الدین راوندى رحمه الله در کتاب «خرائج» مى نویسد: از محمّد بن عبداللَّه روایت شده است که گفت:
امام عسکرى علیه السلام در حالى که طفل خردسالى بود میان چاه افتاد و پدر بزرگوارش حضرت هادى علیه السلام مشغول نماز خواندن بود و زنها از ترس فریاد مى زدند. همینکه امام علیه السلام از نماز فازغ شد به آنها فرمود:
چیزى نیست، چرا فریاد مى زنید!
سپس اشاره اى فرمود و آب چاه بالا آمد بطورى که تا لبه چاه رسید، و همگى دیدند که ابو محمّد یعنى امام عسکرى علیه السلام روى آب نشسته و با آب بازى مى کند.
منابع :
الخرائج: 451/1 ذیل ح 36، بحار الأنوار : 274/50 ح 45.
فتح خیبر
فتح خیبر
ابو عبد الله حافظ به سند خود از ابی رافع، برده آزاد شده رسول خدا، روایت کرده که گفت: ما با علی(ع)بودیم که رسول خدا(ص)او را به سوی قلعه خیبر روانه کرد، همین که آن جناب به قلعه نزدیک شد، اهل قلعه بیرون آمدند و با آن جناب قتال کردند.مردی یهودی ضربتی به سپر آن جناب زد، سپر از دست حضرتش بیفتاد،ناگزیر علی(ع)درب قلعه را از جای کند، و آن را سپر خود قرار داد و این درب همچنان در دست آن حضرت بود و جنگ می کرد تا آن که قلعه به دست او فتح شد، آنگاه درب را از دست خود انداخت.به خوبی به یاد دارم که من با هفت نفر دیگر که مجموعاهشت نفر می شدیم هر چه کوشش کردیم که آن درب را تکان داده و جابجا کنیم نتوانستیم .
و نیز به سند خود از لیث بن ابی سلیم از ابی جعفر محمد بن علی روایت کرده که فرمود: جابر بن عبد الله برایم حدیث کرد که علی(ع)در جنگ خیبر درب قلعه راروی دست بلند کرد، و مسلمانان دسته دسته از روی آن عبور کردند با اینکه سنگینی آن درب به قدری بود که چهل نفر نتوانستند آن را بلند کنند .
و نیز گفته که از طریقی دیگر از جابر روایت شده که گفت: سپس هفتاد نفر دور آن درب جمع شدند تا توانستند آن را به جای اولش برگردانند .
منبع :
مجمع البیان، ج 9، ص 120 و 121.
امام زمان (عج) ، بئر معطّله
بسم الله الرحمن الرحیم
امام زمان (عج) ، بئر معطّله
علىّ بن ابراهیم قمى رحمه الله در تفسیرش از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود:
مقصود از «بئر معطّله» - یعنى چاه پر آبى که تعطیل مانده و از آن بهره بردارى نمى شود - در آیه شریفه «وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشیدٍ»( سوره حج ، آیه 45 ) ، حضرت مهدى (عج) است.
منابع :
تفسیر قمى : 85/2 ، فرموده است : «بِئْر مُعَطَّلَة» یعنى چاهى که از آن آب کشیده نشود و مقصود از آن امامى است که غایب گشته و از علم او بهره بردارى نمى شود . «تفسیر برهان : 96/3 ح6 به نقل از تفسیر قمى» .
فضائل امام رضا علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام رضا علیه السلام
شیخ صدوق قدس سره در کتاب «عیون اخبار الرضا علیه السلام» از مفضّل نقل مى کند که گفت : خدمت حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام رسیدم آن حضرت فرزندش على علیه السلام را به دامن گرفته بود ، مى بوسید و زبانش را مى مکید ، گاهى بر شانه مى گذاشت و گاهى در بر مى گرفت و مى فرمود :
بأبی أنت واُمّی ما أطیب ریحک، وأطهر خلقک، وأبین فضلک .
پدر و مادرم فداى تو ، چقدر نیکو و معطّر است بوى تو ، و چه پاکیزه است اخلاق تو ، و چه روشن و ظاهر است برترى و فضیلت تو .
عرض کردم : فدایت شوم ، به قدرى این فرزندت را دوست دارم و محبّت او در دلم قرار گرفته است که هیچ کسى را جز خودت آن قدر دوست ندارم .
به من فرمود : اى مفضّل ! مقام و منزلت او نسبت به من مانند مقام و منزلت من نسبت به پدرم مى باشد «ذُرّیَّةٌ بَعْضُها مِنْ بَعْض وَاللَّه سَمیعٌ عَلیمٌ»(سوره آل عمران ، آیه 34) . «ذریّه اى هستند که بعضى از آنها از بعضى دیگر فضائل و کمالات را به ارث مى برند ، و خداوند شنوا و دانا است» .
عرض کردم : آیا او بعد از شما امام و پیشوا و فرمانروا است ؟
فرمود : نعم ، من أطاعه رشد ومن عصاه کفر .
بلى ، هر که او را اطاعت کند راه را یافته و به سعادت رسیده است ، و هر که او را نافرمانى کند بى راهه رفته و کافر گشته است .
منابع :
عیون اخبار الرضا علیه السلام: 26/1 ح 28، بحار الأنوار : 20/49 ح 26.
فضائل امام حسین علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل امام حسین علیه السلام
روایت شده است : سه نفر خدمت آن حضرت صلوات اللَّه علیه شرفیاب شدند و از او چنین درخواستى کردند ، وقتى امام حسین علیه السلام به یکى از آنها حدیثى فرمود ، برخاست در حالیکه عقل از سرش پریده بود و واژگون بر روى صورت به راه افتاد و رفت ، و آن دو رفیقش هرچه با او صحبت کردند جوابى به آنها نداد و همگى برگشتند .( الخرائج: 795/2 ح4 (با تفصیل بیشتر و ذکر سند) ، مختصر البصائر: 107.)
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام حسین علیهم السلام
روایت دوم
فضائل حضرت زینب سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
فضائل حضرت زینب سلام الله علیها
نام گذاری زینب از طرف خدا
هنگامی که زﻨﺐ (س) ﻣﺘﻮﻟـﺪ ﺷـﺪ ، ﻣـﺎدرشﺣﻀـﺮت زﻫﺮا (س) او را ﻧﺰد ـﺪرش اﻣﺮاﻟﻤﺆﻣﻨﻦ (ع) آورده و
ﻔﺖ : اﻦ ﻧـﻮزاد را ﻧﺎﻣـﺬاری ﻨـﺪ ! ﺣﻀـﺮت ﻓﺮﻣـﻮد: ﻣﻦ از رﺳـﻮل ﺧـﺪا ﺟﻠـﻮ ﻧﻤاﻓﺘﻢ ، در اﻦ اـﺎم ﺣﻀـﺮت رﺳﻮل اﺮم (ص) در
ﻣﺴﺎﻓﺮت ﺑﻮد ، ﺲاز ﻣﺮاﺟﻌﺖ ازﺳـﻔﺮ، اﻣﺮاﻟﻤﺆﻣﻨﻦﻋﻠ(ع) ﺑﻪ آنﺣﻀﺮت ﻋﺮضﺮد : ﻧﺎﻣ را ﺑﺮای ﻧﻮزاد اﻧﺘﺨﺎب ﻨﺪ ، رﺳﻮل ﺧﺪا
(ص) ﻓﺮﻣﻮد : ﻣﻦ ﺑﺮ ﺮوردﺎرمﺳﺒﻘﺖ ﻧﻤﺮم ، در اﻦ ﻫﻨﺎم ﺟﺒﺮﺋﻞ (ع) ﻓﺮود آﻣﺪه و ﺳﻼم ﺧﺪاوﻧﺪ را ﺑﻪ ﺎﻣﺒﺮ (ص) اﺑﻼغ ﺮده و
ﻔﺖ :ﻧـﺎم اﻦ ﻧﻮزاد را «زﻨﺐ» ﺑﺬارـﺪ ! ﺧﺪاوﻧـﺪ ﺑﺰرگ اﻦ ﻧﺎم را ﺑﺮای او ﺑﺮ ﺑﺮﺰـﺪه اﺳﺖ ، ﺑﻌـﺪ ﻣﺼﺎﺐ و ﻣﺸـﻼﺗ را ﻪ ﺑﺮ آن
ﺣﻀـﺮت وارد ﺧﻮاﻫـﺪ ﺷـﺪ ، ﺑﺎزﻮ ﺮد. ﺎﻣﺒﺮ اﺮم (ص) ﺮﺴﺖ و ﻓﺮﻣﻮد: ﻫﺮﺲ ﺑﺮ اﻦ دﺧﺘﺮ ﺑﺮـﺪ ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪﺴـاﺳﺖ ﻪ ﺑﺮ
ﺑﺮادراﻧﺶﺣﺴﻦ و ﺣﺴﻦ ﺮﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ .
منبع :
ﻓﺎﻃﻤﻪ زﻫﺮا (س) دل ﺎﻣﺒﺮ (ص) ، ص854.